۱۴۰۲ دی ۸, جمعه

0 تا 100 مشاوره کودکان زیر دو سال[اصول مهم+ویژگی های شخصیتی]

اهمیت مشاوره کودکان زیر دو سال

سن دو سالگی و یا سن کمتر از آن یکی از حساس‌ترین سن‌های کودکان به شمار می‌آید زیرا در این سن به علت افزایش میزان رشد بدنی و رشد شخصیتی، والدین باید به جز همراهی کودکان از جلسات مشاوره کودکان زیر دو سال استفاده کنند. شخصیت هر فردی در ۷ سال اول زندگی شکل می‌گیرد به همین جهت این هفت سال بسیار مهم است زیرا کودکان در سنین زیر ۲ سال به یادگیری رفتارهایی که از بزرگسالان می‌بینند می‌پردازند و نیاز است که پدر و مادر به یک سری عوامل توجه ویژه‌ای داشته باشند . مشاوره کودکان می‌تواند چه از لحاظ ذهنی و چه از نظر شخصیتی در رشد بهتر کودک موثر واقع شود و در تربیت صحیح کودک شما تاثیر بسزایی داشته باشد. خانواده نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری شخصیت فرزند دارد و خیلی مهم است که پدر و مادر بتوانند با بهره‌گیری از جلسات مشاوره کودکان تمام ویژگی‌ها و شخصیت فرزند خود را بشناسند و با شناخت تمام شخصیت‌ها، خلقیات و احساسات کودک بتوانند رابطه بسیار نزدیکی با فرزند خود برقرار کرده و در نتیجه فرزند سرحال، شاد و از نظر روحی دارای سلامت کامل تربیت کنند. پس والدین در سنین زیر ۲ سال باید به فرزندشان توجه ویژه‌ای داشته باشند زیرا می‌توانند با اصول و رفتار مناسب به رشد درست کودک اضافه کنند. [elementor-template id="14818"]

ویژگی‌های شخصیتی کودکان زیر ۲ سال  

همانطور که در بخش بالا اشاره کردیم، کودکان در سنین کمتر از دو سالگی از تمامی افراد خانواده الگوبرداری کرده و با تجربیاتی که کسب می‌کنند به مرور زمان شخصیت کودک در این سن شکل می‌گیرد و نهادینه می‌شود. بنابراین هر کودکی ممکن است دارای خصوصیات اخلاقی منحصر به فرد خود باشد اما می‌توانیم این مسئله را بگوییم که :
  • بعضی از کودکان زودتر و بعضی دیگر از کودکان دیرتر از برخی از کلمات استفاده می‌کنند.
  • بعضی از کودکان زیادتر می‌خندند و زودتر با افراد صمیمی می‌شوند و برخی دیگر دیرتر.
  • بعضی از کودکان دارای فعالیت جسمانی بیشتری هستند و بعضی دیگر کمتر و....
به همین دلیل بعد از جلسات مشاوره کودکان می‌توانید از تفاوت‌های کودکان با یکدیگر آگاهی پیدا کرده و آگاهی بیشتری از فرزندان خود داشته باشید.

اهمیت توجه کردن به روحیات کودکان زیر ۲ سال

معمولا در جلسات مشاوره، روانشناس کودک تاکید بسیار زیادی بر توجه کردن والدین به تمام روحیات فرزند دارد. باید به این نکته توجه داشته باشید که هیچگاه نباید کودک را مثل بزرگسالان تصور کنید و از او توقع بالایی داشته باشید زیرا متاسفانه بعضی از والدین به علت باهوش بودن فرزند خود، او را بزرگتر از سن خود تلقی کرده و مانند افراد بزرگسال با او رفتار می‌کنند . کودک زیر دو سال دارای احساسات حساسی است اما نمی‌تواند تمام احساسات خود را ابراز کند پس باید این نکته را در نظر داشته باشید که کودکان با اینکه این توانایی ابراز کردن را ندارند اما می‌توانند متوجه تمام رفتارها و حرف‌های والدین و اطرافیان باشند و در خیلی از موارد مشاهده کرده‌اید که به راحتی از تمام افراد الگوبرداری و تقلید می‌کنند. به علت اینکه کودکان زیر ۲ سال توانایی درک کردن مسائل پیرامون خود را دارند توصیه می‌شود که والدین در هنگام نزاع، بحث و اختلافات نزد فرزند خود مشاجره نکنند زیرا ممکن است که در کودک تنش هایی ایجاد شود که باعث استرس در او شده و شخصیت وی را در آینده تحت شعاع قرار بدهد.

ویژگی‌های جسمانی کودکان زیر ۲ سال

در این سن بسیار مهم است که کودک بتواند بعضی از فعالیت‌های فیزیکی و حرکتی را به درستی انجام دهد. به عنوان مثال راه رفتن، بازی کردن با اسباب بازی‌ها، داشتن فعالیت و ...  

اصول موثر بر رشد شخصیت کودکان زیر ۲ سال

  • سعی کنید با صحبت کردن، کودک خود را تربیت کنید نه با نزاع!
  • سعی کنید خلاقیت کودک خود را پرورش دهید.
  • بعضی اوقات ساعاتی از روز را در کنار فرزندتان باشید.
  • سعی کنید با کودک خود همدل باشید.
  • به تمام احساسات و نیاز کودکتان توجه کنید.
  • هیچگاه او را با کودکان دیگر مقایسه نکنید.
  • از محبت فیزیکی غافل نشوید.
  • به او ابراز علاقه کنید.
  • به فرزند خود احساس امنیت بدهید.
  • مشورت کردن با کودک
 

تربیت کردن کودک بدون نزاع

بعضی از والدین هنگامی که کودکشان مرتکب اشتباهی می‌شود با او دعوا می‌کنند و سرش داد می‌زنند در حالی که با انجام دادن این روش کودک از اشتباه خود درس نمی‌گیرد بلکه دچار اضطراب و ترس شدید می‌شود و می‌تواند بر روی شخصیت کودک تاثیر بسیار منفی بگذارد.

رشد خلاقیت کودک

به والدین پیشنهاد می‌شود که برای رشد خلاقیت کودک خود از او سوال زیاد بپرسند و یا برای کودک داستان سرایی کنند.

گذراندن وقت با کودک

هر کودکی دوست دارد که با والدین وقت خود را سپری کند پس بهتر است والدین در طول روز زمانی را برای سرگرم کردن و بازی با کودک اختصاص دهند. در این صورت والدین می‌توانند ویژگی اخلاقی و رفتاری کودک خود را بهتر بشناسند . 8

همدلی با کودک

خیلی مهم است که والدین با کودک خود همدلی کنند و زمانی که به خاطر موضوعی ناراحت و یا هنگامی که خوشحال است و می‌خواهد خوشحالی خود را ابراز کند به جای منع کردن کودک بخاطر بروز احساساتش با او همراهی کنند. به این ترتیب کودک احساس نزدیکی بیشتری با پدر و مادر خود می‌کند و آموزش می‌بیند که تمام احساسات خود را به خوبی نشان دهد.

توجه کردن به احساسات و نیازهای کودک 

تمام کودکان دوست دارند که والدین به تمام نیازهای آنها توجه کنند و کودک زیر دو سال به علت احساسات بسیار حساسی که دارد باید والدین به تمام خواسته‌ها و احساساتش توجه کنند. شاید برخی از افراد فکر کنند که توجه به احساسات و یا نیاز، تنها از جنبه مالی می‌باشد در صورتی که نیازهای عاطفی کودک را کاملا فراموش میکنند.

عدم مقایسه کردن کودک با دیگران

زمانی که مادر و یا پدر فرزند خود را با افراد دیگر که هم سن او هستند و یا نیستند مقایسه میکنند تمام استعدادها و خلاقیت کودک را از بین می‌برند و موجب می‌شوند که کودک شخصیت،استعداد و ... خود را از دیگران پایین تر بداند. سعی کنید همیشه کودک خود را تشویق کنید تا این حس در فرزندتان بروز پیدا نکند.

محبت فیزیکی

هر فردی در هر سن و سالی دوست دارد که توسط پدر و مادر در آغوش گرفته شود و یا نوازش شود. هنگامی که پدر و مادر کودک را نوازش می‌کنند و در آغوش می‌کشند احساسات خوبی از سوی والدین به کودک می‌رسد و کودک محبت کردن را می‌آموزد.

ابراز علاقه به کودک

شنیدن کلمه دوستت دارم از جانب والدین می‌تواند بر دگر دوستی و خوددوستی کودک بسیار موثر باشد هر کودکی برای اعضای خانواده‌اش دوست داشتنی و عزیز است و تمام اینها می‌تواند بر رشد صحیح عواطف کودک بسیار تاثیرگذار باشد.

دادن احساس امنیت به کودک

هنگامی که کودک به راحتی بتواند تمام احساس خود را چه ناراحتی و چه خوشحالی را به راحتی با والدین ابراز کند و بتواند با آنها مثل دوستان صمیمی خود رفتار کند از آسیب‌هایی که ممکن است به روح و قلبش وارد شود جلوگیری می‌شود زیرا به این مسئله مهم دست پیدا می‌کند که آغوش والدین همیشه به رویش باز است و در هر زمان تمام احساسات واقعی خود را به آنها میگوید.

مشورت کردن با کودک

زمانی که والدین با کودک خود مشورت می‌کنند او را به عنوان عضو مهمی از خانواده پذیرفتند و در این صورت کودک احساس مفید بودن میکند و در نتیجه این کار، کودک صمیمیت بیشتری با پدر و مادر دارد.   سخن پایانی امیدوارم با خواندن مقاله فوق اهمیت مشاوره کودکان زیر دوسال را بیشتر درک کرده باشید و در هر زمانی که احساس کردید فرزند دلبندتان به مشاوره نیاز دارد در اسرع وقت این کار را انجام دهید. https://www.drshirinvalizadeh.com/0-%d8%aa%d8%a7-100-%d9%85%d8%b4%d8%a7%d9%88%d8%b1%d9%87-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9%d8%a7%d9%86-%d8%b2%db%8c%d8%b1-%d8%af%d9%88-%d8%b3%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%b5%d9%88%d9%84-%d9%85%d9%87%d9%85%d9%88%db%8c/?feed_id=2093&_unique_id=658eb02b02dac

0 تا 100 مشاوره کودکان زیر دو سال[اصول مهم+ویژگی های شخصیتی]

اهمیت مشاوره کودکان زیر دو سال

سن دو سالگی و یا سن کمتر از آن یکی از حساس‌ترین سن‌های کودکان به شمار می‌آید زیرا در این سن به علت افزایش میزان رشد بدنی و رشد شخصیتی، والدین باید به جز همراهی کودکان از جلسات مشاوره کودکان زیر دو سال استفاده کنند. شخصیت هر فردی در ۷ سال اول زندگی شکل می‌گیرد به همین جهت این هفت سال بسیار مهم است زیرا کودکان در سنین زیر ۲ سال به یادگیری رفتارهایی که از بزرگسالان می‌بینند می‌پردازند و نیاز است که پدر و مادر به یک سری عوامل توجه ویژه‌ای داشته باشند . مشاوره کودکان می‌تواند چه از لحاظ ذهنی و چه از نظر شخصیتی در رشد بهتر کودک موثر واقع شود و در تربیت صحیح کودک شما تاثیر بسزایی داشته باشد. خانواده نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری شخصیت فرزند دارد و خیلی مهم است که پدر و مادر بتوانند با بهره‌گیری از جلسات مشاوره کودکان تمام ویژگی‌ها و شخصیت فرزند خود را بشناسند و با شناخت تمام شخصیت‌ها، خلقیات و احساسات کودک بتوانند رابطه بسیار نزدیکی با فرزند خود برقرار کرده و در نتیجه فرزند سرحال، شاد و از نظر روحی دارای سلامت کامل تربیت کنند. پس والدین در سنین زیر ۲ سال باید به فرزندشان توجه ویژه‌ای داشته باشند زیرا می‌توانند با اصول و رفتار مناسب به رشد درست کودک اضافه کنند. [elementor-template id="14818"]

ویژگی‌های شخصیتی کودکان زیر ۲ سال  

همانطور که در بخش بالا اشاره کردیم، کودکان در سنین کمتر از دو سالگی از تمامی افراد خانواده الگوبرداری کرده و با تجربیاتی که کسب می‌کنند به مرور زمان شخصیت کودک در این سن شکل می‌گیرد و نهادینه می‌شود. بنابراین هر کودکی ممکن است دارای خصوصیات اخلاقی منحصر به فرد خود باشد اما می‌توانیم این مسئله را بگوییم که :
  • بعضی از کودکان زودتر و بعضی دیگر از کودکان دیرتر از برخی از کلمات استفاده می‌کنند.
  • بعضی از کودکان زیادتر می‌خندند و زودتر با افراد صمیمی می‌شوند و برخی دیگر دیرتر.
  • بعضی از کودکان دارای فعالیت جسمانی بیشتری هستند و بعضی دیگر کمتر و....
به همین دلیل بعد از جلسات مشاوره کودکان می‌توانید از تفاوت‌های کودکان با یکدیگر آگاهی پیدا کرده و آگاهی بیشتری از فرزندان خود داشته باشید.

اهمیت توجه کردن به روحیات کودکان زیر ۲ سال

معمولا در جلسات مشاوره، روانشناس کودک تاکید بسیار زیادی بر توجه کردن والدین به تمام روحیات فرزند دارد. باید به این نکته توجه داشته باشید که هیچگاه نباید کودک را مثل بزرگسالان تصور کنید و از او توقع بالایی داشته باشید زیرا متاسفانه بعضی از والدین به علت باهوش بودن فرزند خود، او را بزرگتر از سن خود تلقی کرده و مانند افراد بزرگسال با او رفتار می‌کنند . کودک زیر دو سال دارای احساسات حساسی است اما نمی‌تواند تمام احساسات خود را ابراز کند پس باید این نکته را در نظر داشته باشید که کودکان با اینکه این توانایی ابراز کردن را ندارند اما می‌توانند متوجه تمام رفتارها و حرف‌های والدین و اطرافیان باشند و در خیلی از موارد مشاهده کرده‌اید که به راحتی از تمام افراد الگوبرداری و تقلید می‌کنند. به علت اینکه کودکان زیر ۲ سال توانایی درک کردن مسائل پیرامون خود را دارند توصیه می‌شود که والدین در هنگام نزاع، بحث و اختلافات نزد فرزند خود مشاجره نکنند زیرا ممکن است که در کودک تنش هایی ایجاد شود که باعث استرس در او شده و شخصیت وی را در آینده تحت شعاع قرار بدهد.

ویژگی‌های جسمانی کودکان زیر ۲ سال

در این سن بسیار مهم است که کودک بتواند بعضی از فعالیت‌های فیزیکی و حرکتی را به درستی انجام دهد. به عنوان مثال راه رفتن، بازی کردن با اسباب بازی‌ها، داشتن فعالیت و ...  

اصول موثر بر رشد شخصیت کودکان زیر ۲ سال

  • سعی کنید با صحبت کردن، کودک خود را تربیت کنید نه با نزاع!
  • سعی کنید خلاقیت کودک خود را پرورش دهید.
  • بعضی اوقات ساعاتی از روز را در کنار فرزندتان باشید.
  • سعی کنید با کودک خود همدل باشید.
  • به تمام احساسات و نیاز کودکتان توجه کنید.
  • هیچگاه او را با کودکان دیگر مقایسه نکنید.
  • از محبت فیزیکی غافل نشوید.
  • به او ابراز علاقه کنید.
  • به فرزند خود احساس امنیت بدهید.
  • مشورت کردن با کودک
 

تربیت کردن کودک بدون نزاع

بعضی از والدین هنگامی که کودکشان مرتکب اشتباهی می‌شود با او دعوا می‌کنند و سرش داد می‌زنند در حالی که با انجام دادن این روش کودک از اشتباه خود درس نمی‌گیرد بلکه دچار اضطراب و ترس شدید می‌شود و می‌تواند بر روی شخصیت کودک تاثیر بسیار منفی بگذارد.

رشد خلاقیت کودک

به والدین پیشنهاد می‌شود که برای رشد خلاقیت کودک خود از او سوال زیاد بپرسند و یا برای کودک داستان سرایی کنند.

گذراندن وقت با کودک

هر کودکی دوست دارد که با والدین وقت خود را سپری کند پس بهتر است والدین در طول روز زمانی را برای سرگرم کردن و بازی با کودک اختصاص دهند. در این صورت والدین می‌توانند ویژگی اخلاقی و رفتاری کودک خود را بهتر بشناسند . 8

همدلی با کودک

خیلی مهم است که والدین با کودک خود همدلی کنند و زمانی که به خاطر موضوعی ناراحت و یا هنگامی که خوشحال است و می‌خواهد خوشحالی خود را ابراز کند به جای منع کردن کودک بخاطر بروز احساساتش با او همراهی کنند. به این ترتیب کودک احساس نزدیکی بیشتری با پدر و مادر خود می‌کند و آموزش می‌بیند که تمام احساسات خود را به خوبی نشان دهد.

توجه کردن به احساسات و نیازهای کودک 

تمام کودکان دوست دارند که والدین به تمام نیازهای آنها توجه کنند و کودک زیر دو سال به علت احساسات بسیار حساسی که دارد باید والدین به تمام خواسته‌ها و احساساتش توجه کنند. شاید برخی از افراد فکر کنند که توجه به احساسات و یا نیاز، تنها از جنبه مالی می‌باشد در صورتی که نیازهای عاطفی کودک را کاملا فراموش میکنند.

عدم مقایسه کردن کودک با دیگران

زمانی که مادر و یا پدر فرزند خود را با افراد دیگر که هم سن او هستند و یا نیستند مقایسه میکنند تمام استعدادها و خلاقیت کودک را از بین می‌برند و موجب می‌شوند که کودک شخصیت،استعداد و ... خود را از دیگران پایین تر بداند. سعی کنید همیشه کودک خود را تشویق کنید تا این حس در فرزندتان بروز پیدا نکند.

محبت فیزیکی

هر فردی در هر سن و سالی دوست دارد که توسط پدر و مادر در آغوش گرفته شود و یا نوازش شود. هنگامی که پدر و مادر کودک را نوازش می‌کنند و در آغوش می‌کشند احساسات خوبی از سوی والدین به کودک می‌رسد و کودک محبت کردن را می‌آموزد.

ابراز علاقه به کودک

شنیدن کلمه دوستت دارم از جانب والدین می‌تواند بر دگر دوستی و خوددوستی کودک بسیار موثر باشد هر کودکی برای اعضای خانواده‌اش دوست داشتنی و عزیز است و تمام اینها می‌تواند بر رشد صحیح عواطف کودک بسیار تاثیرگذار باشد.

دادن احساس امنیت به کودک

هنگامی که کودک به راحتی بتواند تمام احساس خود را چه ناراحتی و چه خوشحالی را به راحتی با والدین ابراز کند و بتواند با آنها مثل دوستان صمیمی خود رفتار کند از آسیب‌هایی که ممکن است به روح و قلبش وارد شود جلوگیری می‌شود زیرا به این مسئله مهم دست پیدا می‌کند که آغوش والدین همیشه به رویش باز است و در هر زمان تمام احساسات واقعی خود را به آنها میگوید.

مشورت کردن با کودک

زمانی که والدین با کودک خود مشورت می‌کنند او را به عنوان عضو مهمی از خانواده پذیرفتند و در این صورت کودک احساس مفید بودن میکند و در نتیجه این کار، کودک صمیمیت بیشتری با پدر و مادر دارد.   سخن پایانی امیدوارم با خواندن مقاله فوق اهمیت مشاوره کودکان زیر دوسال را بیشتر درک کرده باشید و در هر زمانی که احساس کردید فرزند دلبندتان به مشاوره نیاز دارد در اسرع وقت این کار را انجام دهید. https://www.drshirinvalizadeh.com/0-%d8%aa%d8%a7-100-%d9%85%d8%b4%d8%a7%d9%88%d8%b1%d9%87-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9%d8%a7%d9%86-%d8%b2%db%8c%d8%b1-%d8%af%d9%88-%d8%b3%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%b5%d9%88%d9%84-%d9%85%d9%87%d9%85%d9%88%db%8c/?feed_id=2071&_unique_id=658e681bee1f8

۱۴۰۲ دی ۷, پنجشنبه

باورهای غلط درباره روانشناسی

بعضی از اشخاص باورهای غلط درباره روانشناسی و مراجعه کردن به دکتر روانشناس دارند که تمامی علل چنین تفکری، عدم شناخت کافی از روند درمانی و همچنین بعضی از عوامل اجتماعی و فرهنگی است که در ذهن ایجاد میشود. البته در سال‌های پیش رو میزان این تفکرات اشتباه درباره روانشناسی کمتر شده است.اما هنوز امروزه در کارگاه‌ها و یا در سخنرانی‌ها افراد بسیار زیادی را می‌بینیم که تفکرات بسیار غلطی درباره مشاوره روانشناسی دارند. به همین علت در این مقاله سعی می‌کنیم درباره باورهای رایج و غلطی که اکثر مردم در مورد مشاوره روانشناسی دارند با شما صحبت کنیم. [elementor-template id="14818"]

مشاوره روانشناسی فایده ای ندارد!

افراد بسیار زیادی تصور می‌کنند که تنها افرادی که بیماری‌های بسیار جدی دارند باید به روانشناس مراجعه کنند و یا اینکه مراجعه کردن به دکتر روانشناس برای پولدارهاست و اینکه دکتر روانشناس تمام حرف ها و احساسات آنها را گوش میکند وتغییری هم در زندگی شان ایجاد نمی‌شود! همین باورهای اشتباه موجب می‌شود که اگر شخصی به دکتر روانشناس مراجعه می‌کند نتیجه چندانی نگیرد و تمام این عدم رضایتی که از روانشناسان دارند را در کل فرایند درمانی تعمیم می‌دهند. اما چنین باوری درباره پزشکان دیگر وجود ندارد مثلا فردی که به دندان پزشک مراجعه می‌کند اگر از کار دندانپزشک راضی نباشد دفعه بعد که به دندانپزشک نیاز داشته باشد، به نزد دندانپزشک دیگری می‌رود. اما نارضایتی از روانشناس اینگونه است که اکثر افراد کل علم روانشناس را زیر سوال میبرند و کاملا قید روانشناسی و مشاوره کردن را می‌زنند. بر اساس تحقیقات صورت گرفته به این نتیجه رسیدند که میزان اثربخشی مشاوره روانشناسی حتی می‌تواند به اندازه مصرف دارو و گاهی وقت‌ها بیشتر نیز باشد. معمولا تاثیر خوردن دارو تا هنگام مصرف آن می‌باشد اما مهارتی که روانشناس دارد و تاثیری که در ذهن افراد مراجعه کننده میگذارد موجب می‌شود که تغییراتی طولانی مدت در زندگی خود احساس کند.

به روانشناس نیازی ندارم خودم می توانم مشکلاتم را حل کنم!

هر فردی در طول زندگی با استرس،اضطراب، ترس و غم روبرو شده است. بسیاری از افراد می‌توانند به کمک اطرافیان، به تنهایی، با بسیاری از شیوه‌های دیگر مانند مطالعه کتاب با مشکلات کوچک خود کنار بیایند و آنها را حل و فصل کنند. ولی گاهی اوقات ممکن است مشکل مزمن باشد و سخت‌تر و پیچیده‌تر از آن چیزی باشد که به تنهایی آن را حل و فصل کرد. به همین دلیل بهتر است که به نزد یک روان شناس بروید زیرا تاخیر در درمان ممکن است روند درمان را سخت‌تر و پیچیده‌تر کند. پس بر طبق سخنان گفته شده متوجه شدید که مشاوره نزد روانشناس می‌تواند در کوتاه‌ترین زمان ما را به مقصد برساند. مثلاً فردی که اعتماد به نفس کمی دارد می‌تواند به مرور زمان و با انجام دادن یک سری تمرینات در طی چندین سال این مشکل خود را حل کند که همین فرایند با کمک گرفتن از روانشناس می‌تواند در زمان خیلی کوتاه تری انجام شود.

روانشناس فقط برای دیوانه‌هاست و مشکل من آنقدر جدی نیست !

این باور یکی از شایع‌ترین باورهایی است که در مورد مراجعه به روانشناس وجود دارد و بسیار شنیده‌ایم که فردی برای اینکه به نزد روانشناس نرود می‌گوید مگه من دیوانه‌ام و صحبت‌هایی از این قبیل ... کار روانشناس بر روی اختلالات دیگری مانند وسواس، افسردگی، ترس، اضطراب، مشکلات جنسی و ... است. جالب است بدانید که تمام اختلالات گفته شده را چیزی حدود 16 تا 20 در صد افراد جامعه دارند! البته تمام این مشکلات با مراجعه کردن به مشاوره روانشناس کاملا قابل حل هستند.

وقتی یک بار به روانشناس مراجعه کنی تا آخر عمر باید روند درمان را ادامه بدی!

روان درمانی فرایندی با محدودیت زمانی و هدفمند می‌باشد و روانشناس باید به شما این توضیح را بدهد که دلیل مشکل شما چه می‌باشد و اینکه از چه روش درمانی برای شما باید استفاده کند و اینکه درمان شما چه مدت به درازا می‌کشد. معمولاً مدت زمان مراجعه به دکتر روانشناس برای اکثر افراد ۲۰ جلسه می‌باشد و در صورتی که اختلالات جدی برای فرد به وجود آمده باشد ممکن است بیشتر از ۲۰ جلسه طول بکشد.

روانشناسان عصبی نمی‌شوند 

عصبانیت جزو آن دسته از مکانیزم های متعادل کننده روان آدم است که در ذهن انسان‌ها توسط خداوند نهادینه شده است زیرا اگر عصبانیت وجود نداشت مثل دیگ بخاری بودیم که اصلا سوپاپ اطمینانی نداشتیم و بعد از گذشت چندین ساعت شاید شاهد انفجار این دیگ بودیم. تمام این ها به این علت رخ می‌دهد که انسان موجود یپیچیده و انتخاب گری است و علاوه بر موارد گفته شده اگر عصبانیت و خشم ابراز نشود می‌تواند زمینه ساز دشمنی، کینه و انواع و اقسام بیماری‌های جسمانی و روانی در آینده شود که خیلی بدتر از ابراز خشم هستند! پس روانشناسان نیز مانند مردم عصبانی می‌شوند اما در هنگام عصبانیت از شیوه‌های سالم برای ابراز عصبانیت خود بهره می‌برند.

  روانشناسان خودشان هم دیوانه اند!

این باور یکی از باورهای بسیار غلط است که در بین مردم رواج پیدا کرده زیرا هیچگاه نمی‌توانیم حکم کلی در رابطه با گروه خاصی از مردم بدهیم بدون اینکه تحقیق علمی در سطح بزرگی انجام دهیم. نمی‌شود گفت که چون روانشناسان با بیماران زیادی ارتباط دارند قطعا خود نیز بیمار خواهند بود زیرا اگر روانشناسان بر سلامت روان خود کار کنند قطعاً این قضیه به این شکل نخواهد بود بنابراین  روانشناسان نیز اگر مراقب سلامت روان خود نباشند ممکن است که در معرض بیماری‌های روانی قرار بگیرند.

من خودم روانشناسم

هر شخصی بهترین درمانگر خودش است اما به چه علت است که تعداد بسیار زیادی از افراد به کمک روانشناس نیاز دارند؟ بدون شک هر فردی می‌تواند به قله دماوند صعود کند اما شرط اصلی آن داشتن تجهیزات لازم و فردی است که به شما این راه را نشان دهد. تمامی افراد برای حل مشکلات خود به روانشناس زبده احتیاج دارند و نیازمند این هستند که فردی بتواند وارد ذهن آنها شده، از این انبار متروکه تمام پرونده‌های بایگانی شده دردناک گذشته را بیرون آورده و به آنها رسیدگی کند. بسیاری از روانشناس ها با توجه به مطالعه‌ای که دارند با یک نگاه می‌تواند همه چیز رادرباره شما متوجه شوند.

روانشناسان حلال مشکلاتند 

در روانشناسی روش‌های بسیار متفاوتی برای شناخت افراد وجود دارد بدون آنکه خودشان متوجه یک سری از حرکاتشان باشند. گرفتن آزمون‌های روانی، مصاحبه کردن با خود شخص و یا خویشاوندان و نزدیکان موجب می‌شود که همه چیز را درباره افراد متوجه شوند.   سخن پایانی امیدوارم با خواندن مطالب فوق اگر باورهای غلط درباره روانشناسی داشتید امیدوارم که نگرش شما به این علم تغییر کرده باشد و اگر در بین خود افرادی را می‌شناسید که دارای همچین باورهایی هستند، آنها را آگاه کنید که مراجعه کردن به دکتر روانشناس در هنگامی که خود فرد نمی‌تواند از پس مشکلات بر بیاید مفید خواهد بود زیرا اگر اختلالی در فرد وجود داشته باشد که درمان نشود در آینده ممکن است زمینه ساز بسیاری از بیماری‌ها باشد. همچنین به شما مقاله 23 نشانه شناخت روانشناس بد (روانشاسی بی اثر) را پیشنهاد میکنم   https://www.drshirinvalizadeh.com/%d8%a8%d8%a7%d9%88%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ba%d9%84%d8%b7-%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c/?feed_id=2086&_unique_id=658d5d71de3d4

باورهای غلط درباره روانشناسی

بعضی از اشخاص باورهای غلط درباره روانشناسی و مراجعه کردن به دکتر روانشناس دارند که تمامی علل چنین تفکری، عدم شناخت کافی از روند درمانی و همچنین بعضی از عوامل اجتماعی و فرهنگی است که در ذهن ایجاد میشود. البته در سال‌های پیش رو میزان این تفکرات اشتباه درباره روانشناسی کمتر شده است.اما هنوز امروزه در کارگاه‌ها و یا در سخنرانی‌ها افراد بسیار زیادی را می‌بینیم که تفکرات بسیار غلطی درباره مشاوره روانشناسی دارند. به همین علت در این مقاله سعی می‌کنیم درباره باورهای رایج و غلطی که اکثر مردم در مورد مشاوره روانشناسی دارند با شما صحبت کنیم. [elementor-template id="14818"]

مشاوره روانشناسی فایده ای ندارد!

افراد بسیار زیادی تصور می‌کنند که تنها افرادی که بیماری‌های بسیار جدی دارند باید به روانشناس مراجعه کنند و یا اینکه مراجعه کردن به دکتر روانشناس برای پولدارهاست و اینکه دکتر روانشناس تمام حرف ها و احساسات آنها را گوش میکند وتغییری هم در زندگی شان ایجاد نمی‌شود! همین باورهای اشتباه موجب می‌شود که اگر شخصی به دکتر روانشناس مراجعه می‌کند نتیجه چندانی نگیرد و تمام این عدم رضایتی که از روانشناسان دارند را در کل فرایند درمانی تعمیم می‌دهند. اما چنین باوری درباره پزشکان دیگر وجود ندارد مثلا فردی که به دندان پزشک مراجعه می‌کند اگر از کار دندانپزشک راضی نباشد دفعه بعد که به دندانپزشک نیاز داشته باشد، به نزد دندانپزشک دیگری می‌رود. اما نارضایتی از روانشناس اینگونه است که اکثر افراد کل علم روانشناس را زیر سوال میبرند و کاملا قید روانشناسی و مشاوره کردن را می‌زنند. بر اساس تحقیقات صورت گرفته به این نتیجه رسیدند که میزان اثربخشی مشاوره روانشناسی حتی می‌تواند به اندازه مصرف دارو و گاهی وقت‌ها بیشتر نیز باشد. معمولا تاثیر خوردن دارو تا هنگام مصرف آن می‌باشد اما مهارتی که روانشناس دارد و تاثیری که در ذهن افراد مراجعه کننده میگذارد موجب می‌شود که تغییراتی طولانی مدت در زندگی خود احساس کند.

به روانشناس نیازی ندارم خودم می توانم مشکلاتم را حل کنم!

هر فردی در طول زندگی با استرس،اضطراب، ترس و غم روبرو شده است. بسیاری از افراد می‌توانند به کمک اطرافیان، به تنهایی، با بسیاری از شیوه‌های دیگر مانند مطالعه کتاب با مشکلات کوچک خود کنار بیایند و آنها را حل و فصل کنند. ولی گاهی اوقات ممکن است مشکل مزمن باشد و سخت‌تر و پیچیده‌تر از آن چیزی باشد که به تنهایی آن را حل و فصل کرد. به همین دلیل بهتر است که به نزد یک روان شناس بروید زیرا تاخیر در درمان ممکن است روند درمان را سخت‌تر و پیچیده‌تر کند. پس بر طبق سخنان گفته شده متوجه شدید که مشاوره نزد روانشناس می‌تواند در کوتاه‌ترین زمان ما را به مقصد برساند. مثلاً فردی که اعتماد به نفس کمی دارد می‌تواند به مرور زمان و با انجام دادن یک سری تمرینات در طی چندین سال این مشکل خود را حل کند که همین فرایند با کمک گرفتن از روانشناس می‌تواند در زمان خیلی کوتاه تری انجام شود.

روانشناس فقط برای دیوانه‌هاست و مشکل من آنقدر جدی نیست !

این باور یکی از شایع‌ترین باورهایی است که در مورد مراجعه به روانشناس وجود دارد و بسیار شنیده‌ایم که فردی برای اینکه به نزد روانشناس نرود می‌گوید مگه من دیوانه‌ام و صحبت‌هایی از این قبیل ... کار روانشناس بر روی اختلالات دیگری مانند وسواس، افسردگی، ترس، اضطراب، مشکلات جنسی و ... است. جالب است بدانید که تمام اختلالات گفته شده را چیزی حدود 16 تا 20 در صد افراد جامعه دارند! البته تمام این مشکلات با مراجعه کردن به مشاوره روانشناس کاملا قابل حل هستند.

وقتی یک بار به روانشناس مراجعه کنی تا آخر عمر باید روند درمان را ادامه بدی!

روان درمانی فرایندی با محدودیت زمانی و هدفمند می‌باشد و روانشناس باید به شما این توضیح را بدهد که دلیل مشکل شما چه می‌باشد و اینکه از چه روش درمانی برای شما باید استفاده کند و اینکه درمان شما چه مدت به درازا می‌کشد. معمولاً مدت زمان مراجعه به دکتر روانشناس برای اکثر افراد ۲۰ جلسه می‌باشد و در صورتی که اختلالات جدی برای فرد به وجود آمده باشد ممکن است بیشتر از ۲۰ جلسه طول بکشد.

روانشناسان عصبی نمی‌شوند 

عصبانیت جزو آن دسته از مکانیزم های متعادل کننده روان آدم است که در ذهن انسان‌ها توسط خداوند نهادینه شده است زیرا اگر عصبانیت وجود نداشت مثل دیگ بخاری بودیم که اصلا سوپاپ اطمینانی نداشتیم و بعد از گذشت چندین ساعت شاید شاهد انفجار این دیگ بودیم. تمام این ها به این علت رخ می‌دهد که انسان موجود یپیچیده و انتخاب گری است و علاوه بر موارد گفته شده اگر عصبانیت و خشم ابراز نشود می‌تواند زمینه ساز دشمنی، کینه و انواع و اقسام بیماری‌های جسمانی و روانی در آینده شود که خیلی بدتر از ابراز خشم هستند! پس روانشناسان نیز مانند مردم عصبانی می‌شوند اما در هنگام عصبانیت از شیوه‌های سالم برای ابراز عصبانیت خود بهره می‌برند.

  روانشناسان خودشان هم دیوانه اند!

این باور یکی از باورهای بسیار غلط است که در بین مردم رواج پیدا کرده زیرا هیچگاه نمی‌توانیم حکم کلی در رابطه با گروه خاصی از مردم بدهیم بدون اینکه تحقیق علمی در سطح بزرگی انجام دهیم. نمی‌شود گفت که چون روانشناسان با بیماران زیادی ارتباط دارند قطعا خود نیز بیمار خواهند بود زیرا اگر روانشناسان بر سلامت روان خود کار کنند قطعاً این قضیه به این شکل نخواهد بود بنابراین  روانشناسان نیز اگر مراقب سلامت روان خود نباشند ممکن است که در معرض بیماری‌های روانی قرار بگیرند.

من خودم روانشناسم

هر شخصی بهترین درمانگر خودش است اما به چه علت است که تعداد بسیار زیادی از افراد به کمک روانشناس نیاز دارند؟ بدون شک هر فردی می‌تواند به قله دماوند صعود کند اما شرط اصلی آن داشتن تجهیزات لازم و فردی است که به شما این راه را نشان دهد. تمامی افراد برای حل مشکلات خود به روانشناس زبده احتیاج دارند و نیازمند این هستند که فردی بتواند وارد ذهن آنها شده، از این انبار متروکه تمام پرونده‌های بایگانی شده دردناک گذشته را بیرون آورده و به آنها رسیدگی کند. بسیاری از روانشناس ها با توجه به مطالعه‌ای که دارند با یک نگاه می‌تواند همه چیز رادرباره شما متوجه شوند.

روانشناسان حلال مشکلاتند 

در روانشناسی روش‌های بسیار متفاوتی برای شناخت افراد وجود دارد بدون آنکه خودشان متوجه یک سری از حرکاتشان باشند. گرفتن آزمون‌های روانی، مصاحبه کردن با خود شخص و یا خویشاوندان و نزدیکان موجب می‌شود که همه چیز را درباره افراد متوجه شوند.   سخن پایانی امیدوارم با خواندن مطالب فوق اگر باورهای غلط درباره روانشناسی داشتید امیدوارم که نگرش شما به این علم تغییر کرده باشد و اگر در بین خود افرادی را می‌شناسید که دارای همچین باورهایی هستند، آنها را آگاه کنید که مراجعه کردن به دکتر روانشناس در هنگامی که خود فرد نمی‌تواند از پس مشکلات بر بیاید مفید خواهد بود زیرا اگر اختلالی در فرد وجود داشته باشد که درمان نشود در آینده ممکن است زمینه ساز بسیاری از بیماری‌ها باشد. همچنین به شما مقاله 23 نشانه شناخت روانشناس بد (روانشاسی بی اثر) را پیشنهاد میکنم   https://www.drshirinvalizadeh.com/%d8%a8%d8%a7%d9%88%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ba%d9%84%d8%b7-%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c/?feed_id=2064&_unique_id=658d1668bb0ee

۱۴۰۲ دی ۶, چهارشنبه

8 قدم برای بیرون آمدن از گذشته!

بیرون آمدن از گذشته مبحث بسیار مهمی برای ادامه زندگی است ومهم نیست که چه آسیبی دیده اید یا ایجاد کرده اید، صلح با گذشته تنها راه پیشروی به سمت آینده ای بهتر است. من شب های بی خوابی زیادی را تحمل کرده ام. شب هایی که آنقدر نگران اتفاقی بودم که در گذشته رخ داده بود که اجازه دادم آینده ام را دیکته کند. همه ما در مقطعی این اتفاق برایمان افتاده است.   من در مورد آن لحظاتی صحبت می کنم که نمی توانیم گذشته را تکان دهیم. خواه چیز کوچکی باشد، مانند ایجاد یک برداشت بد در ابتدا یا گفتن چیزی که آرزو می‌کردیم ، یا چیز بزرگی، مانند بستن کسب‌وکارتان. وسواس بر تجربیات منفی دردناک است، و وقتی آن درد را نگه می داریم، نمی توانیم به سمت چیزی مثبت تر حرکت کنیم.   به همین دلیل مهم است که آن را رها کنید و با این 8 تکتیک از گذشته دور شوید.این تکنیک ها به شرح زیر است: [elementor-template id="14818"]
  1. از گذشته درس بگیرید، اما در آنجا نمانید

بله، مهم نیست که چقدر دردناک بوده اند، این تجربیات منفی واقعاً می توانند برای یادگیری و کنار آمدن با تجربیات آینده استفاده شوند. به خودتان زمان بدهید تا در مورد این تجربه فکر کنید و به دنبال راه هایی باشید که بتوانید در آینده نزدیک از آنها بهره مند شوید.   شما می توانید با پرسیدن این سوالات ساده از تجربیات خود درس بگیرید:   واقعا چه اتفاقی افتاد؟ تنها با رویارویی با واقعیت ها پاسخ دهید. چه احساساتی را احساس می کنم؟ من شخصاً دوست دارم آنها را بنویسم. چگونه می توانم از این برای تقویت خودم و احساساتم استفاده کنم؟ پس از پاسخ دادن به این سؤالات، وقت آن است که به ادامه مطلب بروید. در حالی که تأمل در گذشته برای مدت کوتاهی قابل قبول است، وسواس در مورد آن فقط آن افکار و احساسات منفی را حفظ می کند.  
  1. احساسات خود را بیان کنید

در رهایی از دردی که در درون خود احساس می کنید تردید نکنید. چه صحبت کردن با شخصی که به شما صدمه زد (یا کسی که شما آن را آزار دادید)، چه صحبت کردن با یک دوست یا نوشتن آن. ابراز احساسات می تواند به شما کمک کند تا مشخص کنید که برای حرکت رو به جلو چه کاری باید انجام دهید.   مهمترین چیز این است که برای سلامتی شما مفید است. دکتر ادموند بورن، نویسنده کتاب کار اضطراب و فوبیا، هشدار می دهد که نگه داشتن احساسات خود منجر به اضطراب، افسردگی، سردرد و فشار خون می شود.   وقتی زمان ابراز احساساتتان فرا رسید، احساسات خود را توصیف کنید و آنها را با کسی در میان بگذارید که به شما گوش دهد و شما را قضاوت نکند. این به شما کمک می کند تا غم و اندوهی را که دارید بیان کنید.  
  1. کسی را سرزنش نکنید

مشکل این است که سرزنش دیگران مانع از حرکت شما به جلو می شود.وقتی ما سرزنش می کنیم، به طور خودکار وارد منطقه منفی می شویم. ما شخص دیگری یا عامل خارجی را تحقیر می کنیم زیرا نتوانستیم زندگی را به نفع خود شکل دهیم.  
  1. بر زمان حال تمرکز کنید

یکی از مؤثرترین راه‌ها برای پشت سر گذاشتن گذشته، در آغوش کشیدن زمان حال است. به جای اینکه گذشته را دوباره مرور کنید و در افکار منفی غرق شوید، فعال بمانید و از لحظه فعلی لذت ببرید. چیز جدیدی یاد بگیرید مدیتیشن کنید. تمرین کن. شام با یک دوست. دوستان جدیدی پیدا کنید. هر چه هست، فقط در لحظه باشید، حتی اگر فقط پشت میزتان بنشینید و ابرها را تماشا کنید.   زندگی در لحظه حال، که به آن تمرکز حواس نیز می گویند، شامل این است که افکار خود را همانطور که هستند، بدون چسبیدن به آنها یا رد کردن آنها، با خود داشته باشید.روانشناسی امروز بیان می کند که "افراد آگاه شادتر، سرزنده تر، همدل تر و با اعتماد به نفس هستند".   برای رسیدن به حالت ذهن آگاهی، از آنچه فکر و احساس می کنید آگاه باشید، خودآگاهی را کاهش دهید، به دنبال تجربیات جدید باشید و احساسات و موقعیت های منفی را به عنوان بخشی از زندگی بپذیرید.
  1. برای مدتی از افرادی که شما را به یاد گذشته می اندازند دوری کنید

به خودتان اجازه دهید تا کمی زمان بگذارید تا ذهنتان را پاک کنید. فقط با فاصله گرفتن از افراد، مکان ها و چیزهایی که شما را به یاد گذشته می اندازد، خود را از موقعیت دور کنید. تمرین راه‌هایی برای قطع ارتباط برای مدتی به شما این فرصت را می‌دهد که چیز مثبتی را تجربه کنید، حتی اگر این به معنای کمپ زدن در جایی نزدیک بدون دسترسی به رسانه‌های اجتماعی باشد.وقتی برگشتی، چشم اندازی به گذشته خواهی داشت.  
  1. به افراد اطراف خود فکر کنید

فهرستی از افرادی که در اطراف خود دارید تهیه کنید. چه کسی منفی است و همیشه حال شما را بد می کند؟ چه کسانی با گذشته مرتبط هستند که سعی می کنید از آنها دور شوید؟ شاید لازم باشد از این افراد فاصله بگیرید تا افراد مثبت تری را پیدا کنید که به شما قدرت دهند.   راه‌های زیادی برای ملاقات با افراد جدید وجود دارد، مانند شرکت در جلسات محلی و کنفرانس‌ها. خجالت نکشید. بیرون بروید و یک گروه جدید از دوستان و آشنایان پیدا کنید که می توانند به شما کمک کنند تا به جلو بروید.  
  1. کسانی که به شما صدمه زدند، از جمله خودتان را ببخشید

اگر کسی به شما صدمه زده است، احتمالاً آخرین کاری که می خواهید انجام دهید این است که او را ببخشید. اما همانطور که می گوید دکتر وین دایر، "بخشیدن دیگران برای رشد معنوی ضروری است". دکتر دایر 15 مرحله دارد که به شما کمک می‌کند کسی را ببخشید، مانند در آغوش گرفتن گذشته در حالی که به جلو می‌روید، قرارداد جدیدی با خودتان ببندید، عصبانی نشوید و مهربان و سخاوتمند باشید.   به جای اینکه خود را به خاطر اشتباهات گذشته خود سرزنش کنید، به خود استراحت دهید و بر درس هایی که آموخته اید تمرکز کنید.   هنگامی که دیگر آن خشم و عصبانیت را حمل نکنید، می توانید به جلو حرکت کنید.
  1. خاطرات جدید ایجاد کنید

در نهایت، شما شروع به ایجاد خاطرات مثبت جدید می کنید تا جایگزین خاطرات منفی گذشته شوید. وقت خود را به افرادی اختصاص دهید که شما را خوشحال می‌کنند، چیزهایی که شما را شاد می‌کنند و مکان‌هایی که به شما آرامش می‌دهند. خلق خاطرات جدید بهتر از گیر کردن در گذشته است.   در واقع، دانشمندان کشف کرده اند که داشتن خاطرات قدیمی زیاد، ایجاد خاطرات جدید را دشوار می کند. بنابراین، با قدیمی ها کنار بیایید و با جدید وارد شوید.   سخن پایانی برای بیرون آمدن از گذشته و زندگی در زمان حال بهتر است که تمام نکات گفته شده را به کار ببرید تا شاهد معجزه در زندگی خود باشید. https://www.drshirinvalizadeh.com/8-%d9%82%d8%af%d9%85-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%a8%db%8c%d8%b1%d9%88%d9%86-%d8%a2%d9%85%d8%af%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%da%af%d8%b0%d8%b4%d8%aa%d9%87/?feed_id=2079&_unique_id=658c0af739bba

ویژگی "صبور بودن روانشناس"!

برخی افراد روانشناس را موجودی با توانایی های خارق العاده می دانند که با نگاه کردن به شما می تواند حدس بزند که چه چیزی در شخصیت شما اشتباه است. برخی دیگر معتقدند که به لطف قدرت سخنوری آنها، می توانند طرز فکر یا عمل شما را تغییر دهند. خوشبختانه، این کلیشه ها و یا گاهی اوقات پیش داوری ها در مورد کار یک روانشناس خوب در طول سال های متوالی ناپدید شده اند.   تمرین روانشناسی به مهارت های خاصی از متخصصان خود نیاز دارد. که اگر در ابتدا تسلط نداشته باشند، در طول آموزش یاد می گیرند و با تجربه کاری تقویت می شوند. ما در مورد مهارت هایی مانند همدلی، گوش دادن قاطعانه، مهارت های تحلیلی و ارتباطی صحبت می کنیم . اما، علاوه بر این، روانشناس باید در عمل خود بسیار صبور باشد و از کار خود (ارزیابی و مداخله) در مطالعات مبتنی بر علمی حمایت کند.   یکی از ویژگی های مهم جلسات درمانی صبور بودن روانشناس است . در طول جلسات درمانی ممکن است فراز و نشیب هایی از سوی بیمار وجود داشته باشد، چیزی که می تواند روانشناس را نیز تحت تاثیر قرار دهد. رابطه روانشناس و بیمار همیشه ایده آل نیست و در بسیاری از مواقع روانشناس باید بردبار و صبور باشد و باید بتواند این صبر را منتقل کند تا بیمار بداند که فراز و نشیب های موجود در زندگی طبیعی است.   فرآیند درمانی یک همراهی کم و بیش طولانی از درمانگر به بیمار در جهت اهداف درمانی مورد توافق قبلی است. برای موفقیت در این کار، درمانگر به مهارت های شخصی و حرفه ای زیادی نیاز دارد.   روانشناس در فرآیند آموزش حرفه‌ای خود، تئوری‌ها، تکنیک‌ها و استراتژی‌های درمانی را یاد می‌گیرد. بنابراین، درمانگر می‌تواند با بیمار در آن سفر شگفت‌انگیز به سوی شفا و خودمختاری حرکت کند. [elementor-template id="14818"]  

صبر روانشناس

وقتی از صبور بودن روانشناس صحبت می کنیم، ممکن است فکر کنیم که بیمار باید آن را داشته باشد! اگر به تعریف ویکی‌پدیا نگاه کنیم: «صبر نگرشی است که انسان‌ها را قادر می‌سازد تا شکست‌ها و مشکلات را تحمل کنند تا به خوبی‌ها دست یابند.» با این حال، من می خواهم در مورد صبر به عنوان یک مهارت درمانگر صحبت کنم.اگر به نقطه مقابل آن یعنی بی حوصلگی برویم بهتر می توانیم بفهمیم که با نشان دادن نشانه های بی حوصلگی در مواجهه با تردیدها، انسدادها، فراز و نشیب های روحیات بیمار، درمانگر خوبی بودن بسیار دشوار است.   روانشناس باید سرشار از آرامش و حوصله باشد تا حتی با دیدن و درک مسیری که مراجعه کننده طی خواهد کرد، منتظر باشد تا مراجع ما بدون تطبیق با درمانگر تصمیم بگیرد و به او زمان بدهد تا مراحل مسیرش را برای خودش مشخص کند. بگذارد یاد بگیرد که به طور مستقل درگیری ها را در آنجا حل کند و سپس کشف کند.   از دیدگاه رفتاری، صبر به عنوان اجرای رفتارهای متفاوتی توضیح داده می شود که در طول زمان برای رسیدن به یک هدف بلند مدت حفظ می شوند.   در دنیای امروز چیزهای بیشتری برای تضعیف رفتارهایی طراحی می شوند که ما را به صبور بودن سوق می دهند. قبل از وجود تلفن همراه، مردم باید منتظر می ماندند تا فردی را در خانه یا مرکز کار خود پیدا کنند تا بتوانند پیامی را ارسال کنند یا پاسخی دریافت کنند. و اگر حتی به عقب تر برگردیم، زمانی که ارتباطات به پست پستی وابسته بود، انتظار طولانی تر بود. با توجه به این شرایط، طبیعی است که افراد به چیزی که ما آن را صبر می گوییم رشد دهند. این روزها چه برسد به تلفن همراه، اپلیکیشن هایی مانند سرویس پیام رسانی فوری انتظار را بسیار سخت کرده اند.   مثال دیگر در خرید است. اگر به فروشگاهی رفتید و مثلاً چیزی که می خواستید یا سایز یا مدل شما موجود نبود، باید منتظر می ماندید تا آن را برای شما بیاورند و مدت زمان انتظار متغیر بود.   و به عنوان آخرین نمونه، پلتفرم های تلویزیون پولی. در زمان قبل از آنها، یک نفر یک سریال را شروع می کرد و البته بسته به تعداد قسمت ها، حداقل 3 یا 4 ماه طول می کشید تا آن را تمام کند. حالا می توانید یک سریال را شروع کنید و در همان شب و حداکثر در یک آخر هفته آن را تمام کنید. این روش با عبارت "سری ماراتن" شناخته می شود.   نکته این است که این به ما شکل می دهد تا توانایی ما در انتظار کمتر شود و بی قراری و عصبی بودن احتمالی ما را در هنگام انتظار افزایش می دهد. و البته این به کاهش رفتارهایی مربوط می‌شود که در میان مردم به «صبور بودن» معروف است. مثل خیلی چیزها در زندگی، به نظر می رسد که چیزها به خودی خود خوب یا بد نیستند، بلکه در چه شرایطی و از چه دیدگاهی آنها را تحلیل می کنیم. سخن پایانی فرآیندهای درمانی اغلب طولانی مدت هستند و آنها به یک دوره زمانی نیاز دارند و دارای یک سری مراحل هستند. مواقعی وجود خواهد داشت که مجبور خواهید بود با موارد چالش برانگیزتری روبرو شوید، یا به این دلیل که وضعیت بیمار بسیار شدید است، یا اینکه قرار گرفتن در معرض رنج آنقدر طولانی بوده است که به فرآیند طولانی تری نیاز دارد. علاوه بر این، مهم است که به خاطر داشته باشید که روند درمان همیشه خوب پیش نمیرود.در طول درمان ممکن است تجربیات جدیدی ایجاد شود که روند درمان را پیچیده کند، ممکن است جنبه هایی وجود داشته باشد که غلبه بر آنها برای بیمار دشوارتر است. بنابراین، صبر و تحمل در برابر ناامیدی دو مهارتی است که به بیمار و همچنین شما در هنگام انجام حرفه خود به عنوان یک روانشناس کمک می کند. https://www.drshirinvalizadeh.com/%d9%88%db%8c%da%98%da%af%db%8c-%d8%b5%d8%a8%d9%88%d8%b1-%d8%a8%d9%88%d8%af%d9%86-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3/?feed_id=1875&_unique_id=658bf1ade6d4c

8 قدم برای بیرون آمدن از گذشته!

بیرون آمدن از گذشته مبحث بسیار مهمی برای ادامه زندگی است ومهم نیست که چه آسیبی دیده اید یا ایجاد کرده اید، صلح با گذشته تنها راه پیشروی به سمت آینده ای بهتر است. من شب های بی خوابی زیادی را تحمل کرده ام. شب هایی که آنقدر نگران اتفاقی بودم که در گذشته رخ داده بود که اجازه دادم آینده ام را دیکته کند. همه ما در مقطعی این اتفاق برایمان افتاده است.   من در مورد آن لحظاتی صحبت می کنم که نمی توانیم گذشته را تکان دهیم. خواه چیز کوچکی باشد، مانند ایجاد یک برداشت بد در ابتدا یا گفتن چیزی که آرزو می‌کردیم ، یا چیز بزرگی، مانند بستن کسب‌وکارتان. وسواس بر تجربیات منفی دردناک است، و وقتی آن درد را نگه می داریم، نمی توانیم به سمت چیزی مثبت تر حرکت کنیم.   به همین دلیل مهم است که آن را رها کنید و با این 8 تکتیک از گذشته دور شوید.این تکنیک ها به شرح زیر است: [elementor-template id="14818"]
  1. از گذشته درس بگیرید، اما در آنجا نمانید

بله، مهم نیست که چقدر دردناک بوده اند، این تجربیات منفی واقعاً می توانند برای یادگیری و کنار آمدن با تجربیات آینده استفاده شوند. به خودتان زمان بدهید تا در مورد این تجربه فکر کنید و به دنبال راه هایی باشید که بتوانید در آینده نزدیک از آنها بهره مند شوید.   شما می توانید با پرسیدن این سوالات ساده از تجربیات خود درس بگیرید:   واقعا چه اتفاقی افتاد؟ تنها با رویارویی با واقعیت ها پاسخ دهید. چه احساساتی را احساس می کنم؟ من شخصاً دوست دارم آنها را بنویسم. چگونه می توانم از این برای تقویت خودم و احساساتم استفاده کنم؟ پس از پاسخ دادن به این سؤالات، وقت آن است که به ادامه مطلب بروید. در حالی که تأمل در گذشته برای مدت کوتاهی قابل قبول است، وسواس در مورد آن فقط آن افکار و احساسات منفی را حفظ می کند.  
  1. احساسات خود را بیان کنید

در رهایی از دردی که در درون خود احساس می کنید تردید نکنید. چه صحبت کردن با شخصی که به شما صدمه زد (یا کسی که شما آن را آزار دادید)، چه صحبت کردن با یک دوست یا نوشتن آن. ابراز احساسات می تواند به شما کمک کند تا مشخص کنید که برای حرکت رو به جلو چه کاری باید انجام دهید.   مهمترین چیز این است که برای سلامتی شما مفید است. دکتر ادموند بورن، نویسنده کتاب کار اضطراب و فوبیا، هشدار می دهد که نگه داشتن احساسات خود منجر به اضطراب، افسردگی، سردرد و فشار خون می شود.   وقتی زمان ابراز احساساتتان فرا رسید، احساسات خود را توصیف کنید و آنها را با کسی در میان بگذارید که به شما گوش دهد و شما را قضاوت نکند. این به شما کمک می کند تا غم و اندوهی را که دارید بیان کنید.  
  1. کسی را سرزنش نکنید

مشکل این است که سرزنش دیگران مانع از حرکت شما به جلو می شود.وقتی ما سرزنش می کنیم، به طور خودکار وارد منطقه منفی می شویم. ما شخص دیگری یا عامل خارجی را تحقیر می کنیم زیرا نتوانستیم زندگی را به نفع خود شکل دهیم.  
  1. بر زمان حال تمرکز کنید

یکی از مؤثرترین راه‌ها برای پشت سر گذاشتن گذشته، در آغوش کشیدن زمان حال است. به جای اینکه گذشته را دوباره مرور کنید و در افکار منفی غرق شوید، فعال بمانید و از لحظه فعلی لذت ببرید. چیز جدیدی یاد بگیرید مدیتیشن کنید. تمرین کن. شام با یک دوست. دوستان جدیدی پیدا کنید. هر چه هست، فقط در لحظه باشید، حتی اگر فقط پشت میزتان بنشینید و ابرها را تماشا کنید.   زندگی در لحظه حال، که به آن تمرکز حواس نیز می گویند، شامل این است که افکار خود را همانطور که هستند، بدون چسبیدن به آنها یا رد کردن آنها، با خود داشته باشید.روانشناسی امروز بیان می کند که "افراد آگاه شادتر، سرزنده تر، همدل تر و با اعتماد به نفس هستند".   برای رسیدن به حالت ذهن آگاهی، از آنچه فکر و احساس می کنید آگاه باشید، خودآگاهی را کاهش دهید، به دنبال تجربیات جدید باشید و احساسات و موقعیت های منفی را به عنوان بخشی از زندگی بپذیرید.
  1. برای مدتی از افرادی که شما را به یاد گذشته می اندازند دوری کنید

به خودتان اجازه دهید تا کمی زمان بگذارید تا ذهنتان را پاک کنید. فقط با فاصله گرفتن از افراد، مکان ها و چیزهایی که شما را به یاد گذشته می اندازد، خود را از موقعیت دور کنید. تمرین راه‌هایی برای قطع ارتباط برای مدتی به شما این فرصت را می‌دهد که چیز مثبتی را تجربه کنید، حتی اگر این به معنای کمپ زدن در جایی نزدیک بدون دسترسی به رسانه‌های اجتماعی باشد.وقتی برگشتی، چشم اندازی به گذشته خواهی داشت.  
  1. به افراد اطراف خود فکر کنید

فهرستی از افرادی که در اطراف خود دارید تهیه کنید. چه کسی منفی است و همیشه حال شما را بد می کند؟ چه کسانی با گذشته مرتبط هستند که سعی می کنید از آنها دور شوید؟ شاید لازم باشد از این افراد فاصله بگیرید تا افراد مثبت تری را پیدا کنید که به شما قدرت دهند.   راه‌های زیادی برای ملاقات با افراد جدید وجود دارد، مانند شرکت در جلسات محلی و کنفرانس‌ها. خجالت نکشید. بیرون بروید و یک گروه جدید از دوستان و آشنایان پیدا کنید که می توانند به شما کمک کنند تا به جلو بروید.  
  1. کسانی که به شما صدمه زدند، از جمله خودتان را ببخشید

اگر کسی به شما صدمه زده است، احتمالاً آخرین کاری که می خواهید انجام دهید این است که او را ببخشید. اما همانطور که می گوید دکتر وین دایر، "بخشیدن دیگران برای رشد معنوی ضروری است". دکتر دایر 15 مرحله دارد که به شما کمک می‌کند کسی را ببخشید، مانند در آغوش گرفتن گذشته در حالی که به جلو می‌روید، قرارداد جدیدی با خودتان ببندید، عصبانی نشوید و مهربان و سخاوتمند باشید.   به جای اینکه خود را به خاطر اشتباهات گذشته خود سرزنش کنید، به خود استراحت دهید و بر درس هایی که آموخته اید تمرکز کنید.   هنگامی که دیگر آن خشم و عصبانیت را حمل نکنید، می توانید به جلو حرکت کنید.
  1. خاطرات جدید ایجاد کنید

در نهایت، شما شروع به ایجاد خاطرات مثبت جدید می کنید تا جایگزین خاطرات منفی گذشته شوید. وقت خود را به افرادی اختصاص دهید که شما را خوشحال می‌کنند، چیزهایی که شما را شاد می‌کنند و مکان‌هایی که به شما آرامش می‌دهند. خلق خاطرات جدید بهتر از گیر کردن در گذشته است.   در واقع، دانشمندان کشف کرده اند که داشتن خاطرات قدیمی زیاد، ایجاد خاطرات جدید را دشوار می کند. بنابراین، با قدیمی ها کنار بیایید و با جدید وارد شوید.   سخن پایانی برای بیرون آمدن از گذشته و زندگی در زمان حال بهتر است که تمام نکات گفته شده را به کار ببرید تا شاهد معجزه در زندگی خود باشید. https://www.drshirinvalizadeh.com/8-%d9%82%d8%af%d9%85-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%a8%db%8c%d8%b1%d9%88%d9%86-%d8%a2%d9%85%d8%af%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%da%af%d8%b0%d8%b4%d8%aa%d9%87/?feed_id=1945&_unique_id=658bc5063a3ab

۱۴۰۲ دی ۵, سه‌شنبه

چگونه واقعیت را همانطور که هست بپذیریم؟

پذیرش مشکلات یکی از موضوعات معلق ما در زندگی است. برای ما سخت است که هر چیزی را که دوست نداریم یا با انتظارات ما مطابقت ندارد بپذیریم. در واقع فاصله ای که بین انتظارات ما و واقعیت وجود دارد به یکی از منابع اصلی رنج ما تبدیل می شود. اگر واقعیت را نپذیریم و آرزو کنیم همه چیز متفاوت باشد، خود را به رنج بیهوده محکوم می کنیم. در واقع، بسیاری از اوقات این رنج نتیجه واکنش‌های احساسی، نگرش‌ها و افکار ماست، نه پیامدهای خود مشکل! اگر به آنچه می خواهید نرسید، رنج می برید. اگر چیزی را که نمی خواهید بدست آورید، رنج می برید. حتی زمانی که دقیقاً به چیزی که می خواهید می رسید، باز هم رنج می کشید زیرا می دانید که نمی توانید آن را برای همیشه داشته باشید.  

عدم پذیرش و حلقه نارضایتی مزمن

وقتی هیچ چیز ما را راضی نمی کند و ما دائماً شادی خود را تابع دستیابی به چیزهای خاصی می کنیم، این خطر را داریم که کل زندگی خود را در انتظار آینده ای بهتر بگذرانیم که هرگز نخواهد آمد. بسیاری از مردم بر این باورند که وقتی شرایطشان تغییر کند، وقتی شغل بهتری پیدا کنند یا شریک روحی خود را پیدا کنند، خوشحال خواهند شد. آنها فکر می کنند که تنها زمانی می توانند از زندگی لذت ببرند که به خواسته های خود برسند.   مشکل این ذهنیت این است که ما تمایل داریم شادی ناشی از برخی موقعیت ها را بیش از حد تخمین بزنیم، برخی از روانشناسان به گروهی از افراد پول دادند تا سرمایه گذاری کنند و از آنها خواستند که در صورت پیروزی یا باخت احساسشان را برآورد کنند. آنها همچنین گروهی از دانش‌آموزانی را که در آستانه امتحان بودند، استخدام کردند و از آنها پرسیدند که بسته به نمره‌ای که کسب می‌کنند چقدر خوشحال یا غمگین خواهند شد.  

پذیرش - پذیرفته شدن

ما نه آنقدر که فکر می‌کردیم غمگین می‌شویم وقتی اتفاقی منفی برایمان می‌افتد و نه آنطور که انتظار داشتیم با اتفاقات مثبت احساس خوشحالی می‌کنیم.   به همین دلیل نپذیرفتن زمان حال و زندگی به امید آینده ای بهتر می تواند ما را به حالت نارضایتی مزمن سوق دهد که به نام بوواریسم شناخته می شود. این سندروم از شخصیت ادبی مادام بواری الهام گرفته شده است، زنی که دائماً از وضعیت زناشویی خود ناراضی است و در دنیایی از رویاها زندگی می کرد.   بوواریسم به دلیل تضاد بین رویاها و آرزوهای ما است که اغلب با امکانات ما نامتناسب است، و واقعیتی که ناامید کننده تلقی می شود. این نارضایتی معمولاً منجر به رفتارهای ناسازگاری می شود که باعث ناامیدی بیشتر می شود، بنابراین حلقه نارضایتی را می بندد که ما را محکوم به ناراحتی می کند.  

پذیرش به عنوان راهی برای شادتر بودن

گاهی اوقات زندگی ما را در معرض آزمایش‌های سخت قرار می‌دهد، اما بستن چشم‌ها بر روی آنچه اتفاق می‌افتد، واقعیت‌ها را تغییر نمی‌دهد، برعکس، می‌تواند منجر به بروز اختلالات روانی ناشی از سرکوب محتوای عاطفی شود که ادامه دارد. از ناخودآگاه ما را پریشان کند. یونگ گفت: "در برابر آنچه مقاومت می کنید، پابرجاست"   درک این نکته ضروری است که ناامیدی معمولاً به انتظارات ما بستگی دارد. اگر انتظارات غیر واقعی را پرورش دهیم و این انتظارات برآورده نشود، احساس ناامیدی و نارضایتی خواهیم کرد. این نوع افکار باعث می شود در گلایه ها و تلخی ها فرو برویم. پذیرش واقعیت به همان شکلی که هست به ما کمک می‌کند تا با آرامش و آسودگی از شکست‌ها عبور کنیم.  

پذیرش واقعیت اولین قدم برای برقراری مجدد تعادل در زندگی ماست.

پذیرش شامل توقف همذات پنداری با موقعیت‌های خاص است و مهم‌تر از همه، رهایی خود از احساساتی که به ما آسیب می‌رسانند.  

چگونه چیزها را همانطور که هستند بپذیریم؟

در شکایت غرق نشوید، به دنبال راه حل باشید. پشیمانی از آنچه برای شما اتفاق افتاده است، وضعیت را تغییر نخواهد داد. تا حدودی می‌تواند تهذیب‌کننده باشد، اما اگر در شکایت گیر کنید، قربانی شرایط خواهید شد.   شکایت هایی که منجر به برنامه عملی نمی شود، اتلاف انرژی است، انرژی که می تواند هوشمندانه تر برای یافتن راه حل های جایگزین استفاده شود. از خود بپرسید چه چیزی شما را آزار می دهد و واقعاً چه چیزی را می توانید در مورد وضعیت خود تغییر دهید تا آن را بهبود بخشید.   رها کردن را بیاموزید. همیشه نمی‌توانید موقعیت‌ها را تغییر دهید زیرا سطح کنترل شما بر آنچه اتفاق می‌افتد محدود است. در این صورت باید یاد بگیرید که از تمام آن افکار و احساسات مضری که به آنها دست و پنجه نرم می کنید رها کنید.   معلم مراقبه آژان چاه گفت: «اگر کمی رها کنی، اندکی آرامش خواهی داشت. اگر زیاد رها کنید، آرامش زیادی خواهید داشت.» ذهن آگاهی به شما کمک می کند آرامشی را که اینجا و اکنون به آن نیاز دارید بیابید، اما اگر یک موقعیت آسیب زا را تجربه کرده اید، ممکن است به کمک روانشناختی بیشتری نیاز داشته باشید.   قدردانی را تمرین کنید. گر از همه چیزهایی که دارید راضی نیستید، با هر چیزی که کمبود دارید نیز خوشحال نخواهید شد ، یعنی فهرستی از چیزهایی که برای احساس قدردانی تنها در ده هفته شادی و سطح رضایت ما از زندگی را 25 درصد افزایش می دهد. در حالت ایده آل، هر شب قبل از رفتن به رختخواب، سه دلیل برای احساس قدردانی خود بنویسید. کم کم با دید مثبت تری به زندگی نگاه خواهید کرد و به طور فزاینده ای دلایل  بیشتری برای تجربه قدردانی خواهید یافت.   یک مطالعه انجام شده در دانشگاه کالیفرنیا نشان داد که به جای تمرکز بر تمام چیزهایی که کمبود دارید، همه چیزهایی را که دارید به خاطر بسپارید. نگه داشتن یک دفتر خاطرات سپاسگزاری ابزاری عالی برای یادگیری توجه به همه چیزهای ارزشمندی است که احتمالاً آنها را بدیهی می دانید.   روایت خود را تغییر دهید. شما داستان خودتان هستید. این درباره داستان وقایع زندگی شما نیست، بلکه در مورد روایتی است که حول آن ساخته اید و نقشی که بر عهده گرفته اید: قهرمان یا قربانی!   و در پایان به جای اینکه به خود برچسب هایی تعمیم دهید که شما را محدود می کند، روی موقعیتی تمرکز کنید که باعث ناراحتی شما می شود. به این فکر کنید که چه چیزی را دوست ندارید و چه چیزی را باید تغییر دهید تا احساس رضایت کنید. وقتی این افکار منفی را در سر دارید، چه واکنشی نشان می دهید؟ اگر آن فکر منفی در ذهن شما نمی چرخید، چه کاری می توانید انجام دهید؟ بدون آن چه احساسی خواهید داشت؟ تغییر روایتی که حول یک رویداد می سازید به شما این امکان را می دهد که واقعیت را از منظری مثبت تر و توسعه پذیرتر فرض کنید. به شما مقاله روانشناس خوب را پیشنهاد میکنم    https://www.drshirinvalizadeh.com/%da%86%da%af%d9%88%d9%86%d9%87-%d9%88%d8%a7%d9%82%d8%b9%db%8c%d8%aa-%d8%b1%d8%a7-%d9%87%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%b7%d9%88%d8%b1-%da%a9%d9%87-%d9%87%d8%b3%d8%aa-%d8%a8%d9%be%d8%b0%db%8c%d8%b1%db%8c%d9%85/?feed_id=2058&_unique_id=658ab836405ce

چگونه واقعیت را همانطور که هست بپذیریم؟

پذیرش مشکلات یکی از موضوعات معلق ما در زندگی است. برای ما سخت است که هر چیزی را که دوست نداریم یا با انتظارات ما مطابقت ندارد بپذیریم. در واقع فاصله ای که بین انتظارات ما و واقعیت وجود دارد به یکی از منابع اصلی رنج ما تبدیل می شود. اگر واقعیت را نپذیریم و آرزو کنیم همه چیز متفاوت باشد، خود را به رنج بیهوده محکوم می کنیم. در واقع، بسیاری از اوقات این رنج نتیجه واکنش‌های احساسی، نگرش‌ها و افکار ماست، نه پیامدهای خود مشکل! اگر به آنچه می خواهید نرسید، رنج می برید. اگر چیزی را که نمی خواهید بدست آورید، رنج می برید. حتی زمانی که دقیقاً به چیزی که می خواهید می رسید، باز هم رنج می کشید زیرا می دانید که نمی توانید آن را برای همیشه داشته باشید.  

عدم پذیرش و حلقه نارضایتی مزمن

وقتی هیچ چیز ما را راضی نمی کند و ما دائماً شادی خود را تابع دستیابی به چیزهای خاصی می کنیم، این خطر را داریم که کل زندگی خود را در انتظار آینده ای بهتر بگذرانیم که هرگز نخواهد آمد. بسیاری از مردم بر این باورند که وقتی شرایطشان تغییر کند، وقتی شغل بهتری پیدا کنند یا شریک روحی خود را پیدا کنند، خوشحال خواهند شد. آنها فکر می کنند که تنها زمانی می توانند از زندگی لذت ببرند که به خواسته های خود برسند.   مشکل این ذهنیت این است که ما تمایل داریم شادی ناشی از برخی موقعیت ها را بیش از حد تخمین بزنیم، برخی از روانشناسان به گروهی از افراد پول دادند تا سرمایه گذاری کنند و از آنها خواستند که در صورت پیروزی یا باخت احساسشان را برآورد کنند. آنها همچنین گروهی از دانش‌آموزانی را که در آستانه امتحان بودند، استخدام کردند و از آنها پرسیدند که بسته به نمره‌ای که کسب می‌کنند چقدر خوشحال یا غمگین خواهند شد.  

پذیرش - پذیرفته شدن

ما نه آنقدر که فکر می‌کردیم غمگین می‌شویم وقتی اتفاقی منفی برایمان می‌افتد و نه آنطور که انتظار داشتیم با اتفاقات مثبت احساس خوشحالی می‌کنیم.   به همین دلیل نپذیرفتن زمان حال و زندگی به امید آینده ای بهتر می تواند ما را به حالت نارضایتی مزمن سوق دهد که به نام بوواریسم شناخته می شود. این سندروم از شخصیت ادبی مادام بواری الهام گرفته شده است، زنی که دائماً از وضعیت زناشویی خود ناراضی است و در دنیایی از رویاها زندگی می کرد.   بوواریسم به دلیل تضاد بین رویاها و آرزوهای ما است که اغلب با امکانات ما نامتناسب است، و واقعیتی که ناامید کننده تلقی می شود. این نارضایتی معمولاً منجر به رفتارهای ناسازگاری می شود که باعث ناامیدی بیشتر می شود، بنابراین حلقه نارضایتی را می بندد که ما را محکوم به ناراحتی می کند.  

پذیرش به عنوان راهی برای شادتر بودن

گاهی اوقات زندگی ما را در معرض آزمایش‌های سخت قرار می‌دهد، اما بستن چشم‌ها بر روی آنچه اتفاق می‌افتد، واقعیت‌ها را تغییر نمی‌دهد، برعکس، می‌تواند منجر به بروز اختلالات روانی ناشی از سرکوب محتوای عاطفی شود که ادامه دارد. از ناخودآگاه ما را پریشان کند. یونگ گفت: "در برابر آنچه مقاومت می کنید، پابرجاست"   درک این نکته ضروری است که ناامیدی معمولاً به انتظارات ما بستگی دارد. اگر انتظارات غیر واقعی را پرورش دهیم و این انتظارات برآورده نشود، احساس ناامیدی و نارضایتی خواهیم کرد. این نوع افکار باعث می شود در گلایه ها و تلخی ها فرو برویم. پذیرش واقعیت به همان شکلی که هست به ما کمک می‌کند تا با آرامش و آسودگی از شکست‌ها عبور کنیم.  

پذیرش واقعیت اولین قدم برای برقراری مجدد تعادل در زندگی ماست.

پذیرش شامل توقف همذات پنداری با موقعیت‌های خاص است و مهم‌تر از همه، رهایی خود از احساساتی که به ما آسیب می‌رسانند.  

چگونه چیزها را همانطور که هستند بپذیریم؟

در شکایت غرق نشوید، به دنبال راه حل باشید. پشیمانی از آنچه برای شما اتفاق افتاده است، وضعیت را تغییر نخواهد داد. تا حدودی می‌تواند تهذیب‌کننده باشد، اما اگر در شکایت گیر کنید، قربانی شرایط خواهید شد.   شکایت هایی که منجر به برنامه عملی نمی شود، اتلاف انرژی است، انرژی که می تواند هوشمندانه تر برای یافتن راه حل های جایگزین استفاده شود. از خود بپرسید چه چیزی شما را آزار می دهد و واقعاً چه چیزی را می توانید در مورد وضعیت خود تغییر دهید تا آن را بهبود بخشید.   رها کردن را بیاموزید. همیشه نمی‌توانید موقعیت‌ها را تغییر دهید زیرا سطح کنترل شما بر آنچه اتفاق می‌افتد محدود است. در این صورت باید یاد بگیرید که از تمام آن افکار و احساسات مضری که به آنها دست و پنجه نرم می کنید رها کنید.   معلم مراقبه آژان چاه گفت: «اگر کمی رها کنی، اندکی آرامش خواهی داشت. اگر زیاد رها کنید، آرامش زیادی خواهید داشت.» ذهن آگاهی به شما کمک می کند آرامشی را که اینجا و اکنون به آن نیاز دارید بیابید، اما اگر یک موقعیت آسیب زا را تجربه کرده اید، ممکن است به کمک روانشناختی بیشتری نیاز داشته باشید.   قدردانی را تمرین کنید. گر از همه چیزهایی که دارید راضی نیستید، با هر چیزی که کمبود دارید نیز خوشحال نخواهید شد ، یعنی فهرستی از چیزهایی که برای احساس قدردانی تنها در ده هفته شادی و سطح رضایت ما از زندگی را 25 درصد افزایش می دهد. در حالت ایده آل، هر شب قبل از رفتن به رختخواب، سه دلیل برای احساس قدردانی خود بنویسید. کم کم با دید مثبت تری به زندگی نگاه خواهید کرد و به طور فزاینده ای دلایل  بیشتری برای تجربه قدردانی خواهید یافت.   یک مطالعه انجام شده در دانشگاه کالیفرنیا نشان داد که به جای تمرکز بر تمام چیزهایی که کمبود دارید، همه چیزهایی را که دارید به خاطر بسپارید. نگه داشتن یک دفتر خاطرات سپاسگزاری ابزاری عالی برای یادگیری توجه به همه چیزهای ارزشمندی است که احتمالاً آنها را بدیهی می دانید.   روایت خود را تغییر دهید. شما داستان خودتان هستید. این درباره داستان وقایع زندگی شما نیست، بلکه در مورد روایتی است که حول آن ساخته اید و نقشی که بر عهده گرفته اید: قهرمان یا قربانی!   و در پایان به جای اینکه به خود برچسب هایی تعمیم دهید که شما را محدود می کند، روی موقعیتی تمرکز کنید که باعث ناراحتی شما می شود. به این فکر کنید که چه چیزی را دوست ندارید و چه چیزی را باید تغییر دهید تا احساس رضایت کنید. وقتی این افکار منفی را در سر دارید، چه واکنشی نشان می دهید؟ اگر آن فکر منفی در ذهن شما نمی چرخید، چه کاری می توانید انجام دهید؟ بدون آن چه احساسی خواهید داشت؟ تغییر روایتی که حول یک رویداد می سازید به شما این امکان را می دهد که واقعیت را از منظری مثبت تر و توسعه پذیرتر فرض کنید. به شما مقاله روانشناس خوب را پیشنهاد میکنم    https://www.drshirinvalizadeh.com/%da%86%da%af%d9%88%d9%86%d9%87-%d9%88%d8%a7%d9%82%d8%b9%db%8c%d8%aa-%d8%b1%d8%a7-%d9%87%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%b7%d9%88%d8%b1-%da%a9%d9%87-%d9%87%d8%b3%d8%aa-%d8%a8%d9%be%d8%b0%db%8c%d8%b1%db%8c%d9%85/?feed_id=1938&_unique_id=658a7357b7386

۱۴۰۲ دی ۴, دوشنبه

چگونه یک روانشناس در تصمیم گیری های مهم به ما کمک می کند؟

انسان‌ها موهبت بسیار گرانبهایی دارند زیرا ما می توانیم بر اساس ظرفیت تخیلی خود پیش بینی هایی انجام دهیم که در آن اطلاعات مربوط به گذشته و حال را با هم ترکیب می کنیم تا آینده را پیش بینی کنیم. و این، البته، بخش خوبی از چیزی است که به ما این امکان را می‌دهد که گونه‌ای باشیم با چنین توانایی برای سازگاری با محیط‌های مختلف در سراسر سیاره، و همچنین ایجاد جوامع بسیار پیچیده بر اساس اعتماد و اجماع! حالا با این توانایی، یک سری مسئولیت ها به وجود می آید که اغلب ما را تحت فشار زیادی قرار می دهد. ما با نیاز به تصمیم گیری های مهمی روبرو هستیم که تعیین می کند زندگی ما در ماه ها یا حتی سال ها چگونه خواهد بود. از آنجایی که ذهن ما به آینده امتداد می یابد، حتی اگر عمداً این کار را انجام ندهیم، باید با پیامدهای عاطفی تصمیم گیری در هر یک از معضلات مهم روبرو شویم. و گاهی اوقات، این تصمیمات آنقدر مهم هستند که احساس می کنیم از نظر عاطفی تحت فشار هستیم. خوشبختانه، روانشناسی استراتژی هایی را برای مقابله مناسب با این نوع تجربیات پیچیده ایجاد کرده است. [elementor-template id="14818"]

روانشناسان در تصمیم گیری های مهم ما را حمایت می کنند

تصمیم نگرفتن به جای بیمار در جلسات روانشناسی بسیار مهم است و افراد زیادی هستند که به روان‌شناس خوب مراجعه می‌کنند، صرفاً برای اینکه وقتی با یک معضل مهم یا چندین مورد از آنها مواجه می‌شوند «ذهن خود را پاک کنند». نمونه های نسبتاً رایج عبارتند از: شک در ترک کار یا عدم تصمیم گیری در مورد پایان دادن به رابطه یا ادامه دادن فرصت به آن، دستیابی به تبانی در مورد اینکه آیا بهتر است در خانواده بمانید یا به کشور دیگری یا شهر دیگری بروید و ....   در مواجهه با این نوع معضل، اگرچه روانشناسان در مورد اینکه کدام گزینه را انتخاب کنیم توصیه نمی کنند (این کار ما نیست و تصمیم گیری باید کاملاً توسط خود فرد گرفته شود)، ما منابعی را برای رویارویی با تصمیم در سازنده ترین شکل ارائه می دهیم ،بدون اینکه منجر به ترس‌های بی‌اساس شود.   بنابراین روانشناس از طریق چه فرآیندهایی به کسانی که باید تصمیم مهمی بگیرند کمک می کند؟ با ما همراه باشید!  
  1. در فرآیند خودشناسی شما را پشتیبانی می کند

در مرحله اول فرآیند، لازم است که فرد از ارزش‌ها، ایده‌ها و مبانی اخلاقی که روش نگرش به زندگی بر آن استوار است، آگاهی کامل داشته باشد. به این ترتیب، تصمیم شما با آنچه که شخص درست می‌داند، رفتار خوب را تعریف می‌کند، با آنچه که او احساس راحتی می‌کند، مطابقت دارد.   برای انجام این کار، فرد در تکنیک های درون نگری خاصی آموزش می بیند که به تجزیه و تحلیل و سازماندهی ایده های او و باورهایی که واقعیت را از آنها تفسیر می کند، کمک می کند.  
  1. به شناسایی نقاط قوت و ضعف کمک می کند

خودشناسی، آگاهی از نقاط قوت و ضعف خود است. این به شما امکان می دهد خطرات و فرصت های موجود در گزینه های مختلفی را که فرد باید از بین آنها انتخاب کند، کشف کنید.  
  1. آموزش تکنیک های مدیریت اضطراب

دانستن چگونگی تصمیم گیری های مهم به معنای جلوگیری کامل از ناراحتی ناشی از اضطراب و استرس نیست. ما باید فرض کنیم که فقط به این دلیل که با درجه بالایی از عدم اطمینان مواجه هستیم، کمی ناراحتی را تجربه خواهیم کرد. به همین دلیل در روان درمانی استفاده از تکنیک های مدیریت اضطراب را آموزش می دهیم تا از آن در فرد جلوگیری کنیم.  
  1. 4. آموزش تکنیک های مدیریت زمان برای حرکت رو به جلو

تعیین اهداف مشخص در فرآیند تصمیم گیری نهایی مهم است. اطلاعات جمع آوری کنید، وضعیت مهارت های خود را بررسی کنید که در صورت انتخاب یکی از گزینه ها باید از آنها استفاده کنیم . برای انجام این کار، روانشناسان راه هایی را آموزش می دهند تا الگوهای رفتاری را با ارجاعات زمانی مشخص شروع و پایان تقسیم بندی کنند.  
  1. به تشخیص افکار کمک می کند

در نهایت، این نوع حمایت روان درمانی به افراد کمک می‌کند تا افکار تله‌ای خود مخرب را شناسایی و پیش‌بینی کنند، افکاری که به‌طور غیرمنتظره‌ای در آگاهی ما ظاهر می‌شوند و بهانه‌ای برای افتادن به آنچه در کوتاه‌مدت آسان است می‌شوند. مدت (که معمولا در میان مدت و بلند مدت مضر است). به طور معمول، این افکار ما را به منطقه راحتی خود می کشانند و عزت نفس ما را از بین می برند تا جرات نکنیم ریسک کنیم . و در آخر روانشناسان میتوانند با بهره گیری از هر یک از روش های فوق بدون هیچ گونه دخالتی و تصمیم نگرفتن به جای بیمار به شناسایی نقاط ضعف و قوت بپردازند و در تصمیم گیری های مهم زندگی به تمام مراجعین کمک کنند. https://www.drshirinvalizadeh.com/%da%86%da%af%d9%88%d9%86%d9%87-%db%8c%da%a9-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%b5%d9%85%db%8c%d9%85-%da%af%db%8c%d8%b1%db%8c-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d9%87%d9%85/?feed_id=2051&_unique_id=6589659dca912

چگونه یک روانشناس در تصمیم گیری های مهم به ما کمک می کند؟

انسان‌ها موهبت بسیار گرانبهایی دارند زیرا ما می توانیم بر اساس ظرفیت تخیلی خود پیش بینی هایی انجام دهیم که در آن اطلاعات مربوط به گذشته و حال را با هم ترکیب می کنیم تا آینده را پیش بینی کنیم. و این، البته، بخش خوبی از چیزی است که به ما این امکان را می‌دهد که گونه‌ای باشیم با چنین توانایی برای سازگاری با محیط‌های مختلف در سراسر سیاره، و همچنین ایجاد جوامع بسیار پیچیده بر اساس اعتماد و اجماع! حالا با این توانایی، یک سری مسئولیت ها به وجود می آید که اغلب ما را تحت فشار زیادی قرار می دهد. ما با نیاز به تصمیم گیری های مهمی روبرو هستیم که تعیین می کند زندگی ما در ماه ها یا حتی سال ها چگونه خواهد بود. از آنجایی که ذهن ما به آینده امتداد می یابد، حتی اگر عمداً این کار را انجام ندهیم، باید با پیامدهای عاطفی تصمیم گیری در هر یک از معضلات مهم روبرو شویم. و گاهی اوقات، این تصمیمات آنقدر مهم هستند که احساس می کنیم از نظر عاطفی تحت فشار هستیم. خوشبختانه، روانشناسی استراتژی هایی را برای مقابله مناسب با این نوع تجربیات پیچیده ایجاد کرده است. [elementor-template id="14818"]

روانشناسان در تصمیم گیری های مهم ما را حمایت می کنند

تصمیم نگرفتن به جای بیمار در جلسات روانشناسی بسیار مهم است و افراد زیادی هستند که به روان‌شناس خوب مراجعه می‌کنند، صرفاً برای اینکه وقتی با یک معضل مهم یا چندین مورد از آنها مواجه می‌شوند «ذهن خود را پاک کنند». نمونه های نسبتاً رایج عبارتند از: شک در ترک کار یا عدم تصمیم گیری در مورد پایان دادن به رابطه یا ادامه دادن فرصت به آن، دستیابی به تبانی در مورد اینکه آیا بهتر است در خانواده بمانید یا به کشور دیگری یا شهر دیگری بروید و ....   در مواجهه با این نوع معضل، اگرچه روانشناسان در مورد اینکه کدام گزینه را انتخاب کنیم توصیه نمی کنند (این کار ما نیست و تصمیم گیری باید کاملاً توسط خود فرد گرفته شود)، ما منابعی را برای رویارویی با تصمیم در سازنده ترین شکل ارائه می دهیم ،بدون اینکه منجر به ترس‌های بی‌اساس شود.   بنابراین روانشناس از طریق چه فرآیندهایی به کسانی که باید تصمیم مهمی بگیرند کمک می کند؟ با ما همراه باشید!  
  1. در فرآیند خودشناسی شما را پشتیبانی می کند

در مرحله اول فرآیند، لازم است که فرد از ارزش‌ها، ایده‌ها و مبانی اخلاقی که روش نگرش به زندگی بر آن استوار است، آگاهی کامل داشته باشد. به این ترتیب، تصمیم شما با آنچه که شخص درست می‌داند، رفتار خوب را تعریف می‌کند، با آنچه که او احساس راحتی می‌کند، مطابقت دارد.   برای انجام این کار، فرد در تکنیک های درون نگری خاصی آموزش می بیند که به تجزیه و تحلیل و سازماندهی ایده های او و باورهایی که واقعیت را از آنها تفسیر می کند، کمک می کند.  
  1. به شناسایی نقاط قوت و ضعف کمک می کند

خودشناسی، آگاهی از نقاط قوت و ضعف خود است. این به شما امکان می دهد خطرات و فرصت های موجود در گزینه های مختلفی را که فرد باید از بین آنها انتخاب کند، کشف کنید.  
  1. آموزش تکنیک های مدیریت اضطراب

دانستن چگونگی تصمیم گیری های مهم به معنای جلوگیری کامل از ناراحتی ناشی از اضطراب و استرس نیست. ما باید فرض کنیم که فقط به این دلیل که با درجه بالایی از عدم اطمینان مواجه هستیم، کمی ناراحتی را تجربه خواهیم کرد. به همین دلیل در روان درمانی استفاده از تکنیک های مدیریت اضطراب را آموزش می دهیم تا از آن در فرد جلوگیری کنیم.  
  1. 4. آموزش تکنیک های مدیریت زمان برای حرکت رو به جلو

تعیین اهداف مشخص در فرآیند تصمیم گیری نهایی مهم است. اطلاعات جمع آوری کنید، وضعیت مهارت های خود را بررسی کنید که در صورت انتخاب یکی از گزینه ها باید از آنها استفاده کنیم . برای انجام این کار، روانشناسان راه هایی را آموزش می دهند تا الگوهای رفتاری را با ارجاعات زمانی مشخص شروع و پایان تقسیم بندی کنند.  
  1. به تشخیص افکار کمک می کند

در نهایت، این نوع حمایت روان درمانی به افراد کمک می‌کند تا افکار تله‌ای خود مخرب را شناسایی و پیش‌بینی کنند، افکاری که به‌طور غیرمنتظره‌ای در آگاهی ما ظاهر می‌شوند و بهانه‌ای برای افتادن به آنچه در کوتاه‌مدت آسان است می‌شوند. مدت (که معمولا در میان مدت و بلند مدت مضر است). به طور معمول، این افکار ما را به منطقه راحتی خود می کشانند و عزت نفس ما را از بین می برند تا جرات نکنیم ریسک کنیم . و در آخر روانشناسان میتوانند با بهره گیری از هر یک از روش های فوق بدون هیچ گونه دخالتی و تصمیم نگرفتن به جای بیمار به شناسایی نقاط ضعف و قوت بپردازند و در تصمیم گیری های مهم زندگی به تمام مراجعین کمک کنند. https://www.drshirinvalizadeh.com/%da%86%da%af%d9%88%d9%86%d9%87-%db%8c%da%a9-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%b5%d9%85%db%8c%d9%85-%da%af%db%8c%d8%b1%db%8c-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d9%87%d9%85/?feed_id=1931&_unique_id=658921e21cefd

اهمیت قضاوت نکردن روانشناس در جلسات مشاوره!

قضاوت نکردن روانشناس در طی جلسات مشاوره بسیار حائز اهمیت است زیرا طبیعت انسان باعث می شود ما تعصب داشته باشیم. در واقع، ما تقریباً همیشه در مورد افرادی که به خوبی نمی شناسیم و خیلی کم با آنها تعامل داشته ایم پیش داوری می کنیم. با این حال، یک قضاوت ارزشی لزوما چیز بدی نیست، زیرا این عمل به ما کمک می‌کند تا آنچه را که ما را احاطه کرده است بهتر درک کنیم. جزئیات این است که ایده های از پیش ساخته، قضاوت های سریع و سندرم کمال مانع قضاوت متعادل و خنثی ما می شوند.   علاوه بر این، ما حتی برای محافظت از خود در برابر خطرات یا به دلیل ترس از دیگران قضاوت می کنیم. بنابراین، در این مقاله به شما خواهیم گفت که چگونه دیگران را قضاوت نکنید. به این ترتیب علل قضاوت را تجزیه و تحلیل خواهید کرد و خواهید دید که چگونه می توانید این عادت بد را تغییر دهید تا از آسیب رساندن افکار یا کلمات انتقادی به دیگران جلوگیری کنید. [elementor-template id="14818"]

آگاه بودن

اولین قدم برای قضاوت نکردن دیگران این است که از اعمال، عقاید و احساسات خود آگاه باشید. فقط این نیست که همیشه هوشیار باشید. بهتر است یاد بگیریم دنیای اطرافمان را تفسیر کنیم تا بر اساس انگیزه ها عمل نکنیم و سپس پشیمان نشویم.   آگاهی کامل نیازمند نظم و استقامت برای پرورش عادتی است که در طرحواره‌های ذهنی ما جا افتاده است. از این نظر می توانید با گام های کوچک شروع کنید. به عنوان مثال، سعی کنید قبل از صحبت کردن یا گفتن چیزی متوقف شوید تا بتوانید با جزئیات تجزیه و تحلیل کنید که آیا آنچه می گویید مثبت است یا به نفع کسی است.   همچنین به اعمال روزانه خود فکر کنید تا یاد بگیرید نگرش ها و ایده های مضر نسبت به دیگران را کنار بگذارید. به یاد داشته باشید که آنچه را که می گویید دیگر نمی توانید حذف کنید. به عبارت دیگر، افکار خود را دوباره فرموله کنید تا افکار قدرتمند را جایگزین افکار منفی کنید یا در هر صورت از انتظارات دوری کنید و فقط در لحظه زندگی کنید.  

چگونه دیگران را قضاوت نکنیم ؟

  1.قبل از دیگران به خودت نگاه کن "ابتدا در آینه نگاه کنید، قبل از قضاوت دیگران." این عبارت صدها بار تکرار شده است، اما تعداد کمی از مردم واقعا آن را اجرا می کنند. در واقع، معمول است که ما تقریباً هرگز،  برای ارزیابی عیوب خود و تلاش برای بهبود نگرش‌های خاص متوقف نمی‌شویم.   در عوض انرژی زیادی برای انتقاد و دیدن عیوب اطرافیانمان مصرف می کنیم. بنابراین، خوب است که یک تمرین ذهنی بسیار ساده را شروع کنید، که در آن روی چیزهای مثبت افراد تمرکز کنید، نه روی چیزهایی که پیش داوری ها یا انتظارات نادرست شما فقط به شما اجازه می دهد ببینید.   2.مسخ شخصیت کردن را بیاموزید چیزی که برای قضاوت نکردن یا دست کشیدن از انجام آن بسیار مفید است، باور کنید یا نه، این است که وقتی کسی با ما بد رفتار می کند یا با ایده های ما موافق نیست، آن را شخصی نمی گیریم. در واقع، ممکن است آن شخص دوران بدی را سپری کند و شما حتی متوجه نشده باشید.   بنابراین، شما باید درک کنید که هر کس مبارزات درونی خود را دارد و این بدان معنا نیست که مردم علیه شما هستند. یاد بگیرید که واکنش های دیگران را از هم جدا کنید. بنابراین کم کم از قضاوت درباره رفتارهای اطرافیان خود دست می کشید.   3.ذهن آگاهی را انجام دهید یکی از بهترین تکنیک ها برای یادگیری قضاوت نکردن دیگران، تمرین ذهن آگاهی است. این فلسفه مبتنی بر بودیسم، و به عنوان ذهن آگاهی ترجمه می شود، دارای چندین اصل اساسی است که به پرورش آرامش و اجتناب از تعصب کمک زیادی می کند. این اصول به شرح زیر است:  
  • روی زمان حال تمرکز کنید.
  • یاد بگیرید که قضاوت نکنید.
  • شکیبایی را تشویق کنید.
  • مشاهده و آزمایش کنید.
  • رها کن و اعتماد کن!
  تمرینات و تکنیک های تمدد اعصاب زیادی بر اساس ذهن آگاهی وجود دارد که می تواند به شما کمک کند دیگران را قضاوت نکنید. شما همچنین می توانید به مطالب سمعی و بصری یا یک متخصص برای راهنمایی شما در این تمرین باشکوه اعتماد کنید.  

چگونه دیگران را قضاوت نکنیم؟

  1.خودتان را همانگونه که هستید بپذیرید راهبرد دیگر برای قضاوت نکردن دیگران این است که خودمان را همانطور که هستیم بپذیریم و درک کنیم. وقتی بتوانیم ویژگی ها و توانایی های واقعی خود را قدر بدانیم، شروع به آگاهی از فضایل خود خواهیم کرد. به این ترتیب عزت نفس و قدردانی تشویق می شود.   علاوه بر این، زمانی که ما با خودمان درک بیشتری داشته باشیم، یک رابطه متقابل ایجاد می شود که به ما کمک می کند با دیگران همدلی بیشتری داشته باشیم. به عبارت دیگر، تا زمانی که خوشحال هستید، نیازی به آسیب رساندن به کسی ندارید.   2.همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست یکی از معروف ترین و قدیمی ترین گفته ها این است که "ظاهر می تواند فریبنده باشد". در واقع، این یک حقیقت بزرگ است، زیرا وقتی ما فقط از روی ظاهر، اعم از خوب و بد قضاوت می‌کنیم، دچار اشتباه بزرگی می‌شویم .   قضاوت نکردن دیگران به چه معناست؟ این به معنای صرف زمان برای ارزیابی کل زمینه، بدون پیش داوری یا مواضع پیشرفته در مورد وضعیت است. بگذارید همه چیز جریان داشته باشد تا واقعاً واقعیت چیزها را ببینید.   3.همه مردم متفاوت هستند چگونه مردم را قضاوت نکنیم؟ اگر چیزی برای فهمیدن وجود داشته باشد، این است که اگر چیزی برای افراد مشخص می شود، این است که هر فردی ایده ها، باورها و افکار خود را دارد که از طرح ارزش هایی که در طول زندگی خود به دست آورده اند بیرون می آیند. باید به آن احترام گذاشت!   مهم این است که دنیا را تنها از یک منظر نبینیم. به یاد داشته باشید که آنچه دیگران انجام می دهند یا می گویند به شما ربطی ندارد، بلکه به نحوه زندگی آنها مربوط می شود.

 همه مردم متفاوت هستند

  1.همه ما یک ویژگی خوب داریم یکی از بهترین راه‌ها برای پرورش توانایی قضاوت نکردن دیگران، تمرکز بر ویژگی‌های مثبت افراد است. یعنی سعی کنید خصوصیات خوب دیگران را پیدا کنید، می بینید که هرکسی چیزی ارزشمند دارد. همچنین، همه همیشه برای صدمه زدن به شما نیستند. بنابراین، به جای اینکه مدام از خود دفاع کنید، ارزش گذاری را شروع کنید.   2.گوش دادن فعال را اعمال کنید وقتی افراد بسیار انتقاد پذیر هستند، معمولاً به نقطه نظرات دیگران توجه نمی کنند. این یک ویژگی بسیار رایج در کسانی است که عاشق قضاوت کردن یا نتیجه گیری عجولانه هستند، بدون اینکه با دقت به صحبت های طرف مقابل گوش کنند.   برای جلوگیری از این امر، باید گوش دادن فعال را تمرین کنید. یعنی نه تنها سخنان آنها را می شنوید، بلکه سعی می کنید بدون قضاوت عجولانه "خود را جای آنها بگذارید". برای آن، می توانید این توصیه های ساده را اعمال کنید:  
  • صحبت شخصی را که با شما صحبت می کند قطع نکنید و کاملاً به پیام او گوش دهید.
  • اگر سؤالی دارید، آنها را برای پایان صحبت های او بگذارید.
  • به زبان بدن او دقت کنید تا ببینید آیا او غمگین است یا احساس دیگری را ابراز می کند.
  • همچنین، مهم است که خود را با آن شخص مقایسه نکنید، زیرا شاید او در حال گذراندن دوران بدی است و فقط به کسی نیاز دارد که به او گوش دهد، این ارزش واقعی قضاوت نکردن و داشتن درک است.
  3.روی نکات مثبت تمرکز کنید نه روی تفاوت ها یکی از راه‌های اصلی برای قضاوت نکردن دیگران این است که بدانیم علیرغم متفاوت بودن، همه افراد دارای ویژگی‌های مشترک هستند. همه ما در مقطعی نقاط ضعف، ترس یا حتی احساس شکست داشته ایم و این بدان معنا نیست که ما به عنوان یک انسان ارزش کمتری داریم.   بنابراین، سعی کنید نگرش هایی را که باعث ناراحتی شما می شود قضاوت نکنید. در عوض، در موقعیت هایی که در موقعیت های مشابه گذرانده اید فکر کنید و به احساسی که در شما ایجاد کرده اند فکر کنید.

 روی چیزهای مثبت تمرکز کنید نه روی تفاوت ها

  1.واقعیت را بپذیرید اگر می خواهید یاد بگیرید که دیگران را قضاوت نکنید، پذیرش یکی از گام های اساسی برای غلبه بر نگرش های انتقادی و پیش داوری است. به عبارت دیگر، باید به هر فردی اجازه دهید همانگونه باشد که واقعاً هست تا او را با عیب ها و موفقیت هایش بپذیرید.   همچنین، تشخیص دهید که نمی توانید همیشه کنترل داشته باشید. همچنین حق ندارید دیگران را تغییر دهید، فقط به این دلیل که آنها با شیوه زندگی شما سازگار شوند. البته اگر در دستان زندگی شما باشد، می توانید آن شخص را راهنمایی کنید که بردبارتر و فهمیده تر نیز باشد. به این ترتیب یک همزیستی سالم و یک رابطه متقابل قوی تشویق می شود.   2.ذهنت را باز کن افرادی که پذیرای تجربیات زندگی هستند، آهنربایی برای جذب افراد جالب اطراف خود هستند. بنابراین، بیاموزید که ذهن خود را به روی ایده ها و دیدگاه های جدید باز کنید، همیشه سعی کنید موقعیت دیگران را بپذیرید و مهمتر از همه، به شیوه زندگی آنها احترام بگذارید.   در پایان توجه داشته باشید که هیچ کس کامل نیست و هر فرد منبعی برای یادگیری چیزهای جدید است. از فرصت استفاده کنید. در نهایت، به یاد داشته باشید که با قضاوت دیگران، آنها را تعریف نمی کنید، بلکه فقط خودتان را تعریف می کنید.   https://www.drshirinvalizadeh.com/%d8%a7%d9%87%d9%85%db%8c%d8%aa-%d9%82%d8%b6%d8%a7%d9%88%d8%aa-%d9%86%da%a9%d8%b1%d8%af%d9%86-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3-%d8%af%d8%b1-%d8%ac%d9%84%d8%b3%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d8%b4/?feed_id=2044&_unique_id=6588bc7174bab

۱۴۰۲ دی ۳, یکشنبه

مهارت حل مسئله روانشناس یک اصل مهم در هنگام انتخاب روانشناس!

مهارت حل مسئله روانشناس خوب یک اصل مهم به حساب می آید چون انسان به طور سنتی توسط فلسفه، تعلیم و تربیت و روانشناسی به عنوان فردی "قادر به حل مسائل" در نظر گرفته شده است. در واقع توانایی آن در سازگاری با محیط و برتری آن نسبت به بقیه گونه ها با این توانایی مشخص می شود.   همیشه مشخص بوده است که افراد مختلف در توانایی حل مشکلات با هم تفاوت دارند. اگرچه برای سال‌ها تصور می‌شد که این نتیجه مستقیم هوش عمومی فرد است، اما در حال حاضر مشخص شده است که هیچ ارتباطی بین هوش و توانایی حل مسئله وجود ندارد و این توانایی دوم از یک فرآیند یادگیری خاص ناشی می‌شود .   از نقطه نظر سلامت روان، از دهه پیش رابطه مهم بین ظرفیت حل مسئله و آسیب شناسی روانپزشکی شروع به درک کرد. تأیید شد که ظرفیت حل مسئله خوب به فرد امکان سازگاری بهتر با محیط را می دهد و این یک عامل درجه اول در پیشگیری از بیماری های روانی است . [elementor-template id="14818"]

مفهوم TPR

  درمان حل مسئله (TRP) یک تکنیک روان درمانی برای حل موقعیت های استرس زا در زندگی روزمره است که با اثربخشی و سهولت کاربرد عملی مشخص می شود . TRP تقریباً در هر موقعیت استرس زایی که انسان در معرض آن قرار می گیرد می تواند مفید باشد.  

اهداف TRP عبارتند از:

  1 . به بیماران کمک کنید تا مشکلات را به عنوان علت ناراحتی روانی شناسایی کنند. 2 . به آنها بیاموزید که منابعی را که برای رسیدگی به مشکلاتشان در اختیار دارند و در مواجهه با شرایط منفی احساس کنترل خود را افزایش دهند، بشناسند. 3 . روشی سیستماتیک برای غلبه بر مشکلاتشان به آنها ارائه دهید. 4 . به آنها روشی برای رویارویی با مشکلات در آینده ارائه دهید.  

سودمندی در مراقبت های اولیه

  تکنیک های حل مسئله هم در مراقبت های اولیه و هم در سایر رشته ها از جمله مددکاری اجتماعی، روانشناسی و روانپزشکی قابل استفاده هستند. در نظر گرفته شده است که در مراقبت های اولیه این تکنیک به ویژه مفید خواهد بود زیرا:   1 . بر مشکلات عاطفی و اجتماعی که برخی از مهمترین عوامل تعیین کننده اختلالات عاطفی در مراقبت های اولیه را تشکیل می دهند، تمرکز دارد .   2 . این یک درمان غیر تخصصی، آسان برای یادگیری، نسبتا مختصر و، بنابراین، در مراقبت های اولیه امکان پذیر است. در واقع می توان آن را توسط کادر پرستاری با نتایج موثر آموزش داد .    

نکات تکنیک عیب یابی

  معیارهای شناخته شده برای استفاده از تکنیک حل مسئله به شرح زیر است:   می توان مشکل بیمار را مشخص کرد. کلید اثربخشی این تکنیک این است که می توان مشکلات را کاملاً تعریف کرد. در ابتدا، حل این موضوع آسان نیست و به کمک حرفه ای نیاز است. اگر علیرغم تلاش های مشترک، توافق پزشک و بیمار در مورد ماهیت مشکل غیرممکن باشد، این تکنیک نشان داده نمی شود.   اهداف بیمار واقع بینانه است. از ابتدا باید از بیمار بپرسید که چه تغییراتی را می خواهند به دست آورند. اغلب این انتظارات بیش از حد بلندپروازانه یا نامناسب هستند (مثلاً مردی که به تازگی جدا شده و تنها هدفش بازگشت همسرش به اوست).   عدم وجود آسیب شناسی روانی شدید. از آنجایی که همکاری فعال بیمار ضروری است، اگر بیمار در مرحله حاد یک آسیب شناسی روانی قابل توجه باشد، نمی توان از این تکنیک استفاده کرد. برعکس، در اکثر اختلالات روانپزشکی در مراقبت های اولیه (اضطراب، افسردگی، اختلالات سازگاری و غیره) حتی در بیماران مبتلا به افکار اتولیتیک مفید است.  

شکست در تکنیک حل مسئله

  نمی توان گفت که این تکنیک به دلیل ایمنی و منطقی بودن، به طور رسمی در هر نوع بیمار منع مصرف دارد. با این حال، تعدادی از موارد وجود دارد که بیمار به دلیل آسیب شناسی قبلی خود نمی تواند از مزایای آن بهره مند شود. این شرایط به شرح زیر است:   اختلال روانی اختلالات روانپزشکی شدید منبع شکست این تکنیک است. اغلب، بیماران در ابتدا به درستی تشخیص داده نشده اند یا وضعیت در طول دوره درمان بدتر شده است. در هر صورت، قبل از اینکه درمان مؤثر باشد، باید این اختلال را برطرف کرد.

عزت نفس پایین "اعتماد به نفس پایین"

عزت نفس پایین و عدم اعتماد به نفس هر کار روانی را به یک مانع غیرقابل عبور تبدیل می کند. در این موارد، رویکردهای خاصی برای بهبود این جنبه ها ضروری است.  

اختلال شخصیت

اغلب مشکلات ارائه شده توسط بیمار منعکس کننده یک اختلال شخصیتی است که خود را به شکل مشکلات در موقعیت های مختلف زندگی نشان می دهد. این بیماران برای پرداختن به این شخصیت نهفته نیاز به روان درمانی طولانی مدت دارند و کاندیدای درمان حل مسئله نیستند.  

ساختار درمان حل مسئله

  TRP در 8 مرحله تشکیل شده است که در زیر توضیح خواهیم داد.    

مرحله 1. ارزیابی مناسب بودن درمان حل مسئله برای بیمار

  برای اتخاذ این تصمیم، جنبه های زیر باید در نظر گرفته شود:   علائم عاطفی را بشناسید اولین قدم، به دست آوردن یک رکورد کامل از علائم جسمی و روانی بیمار است که در اختلال روانپزشکی ارائه شده وجود دارد.   مشکلات را بشناسید در این لحظه نیازی به جامع بودن نیست، اما باید به این باور شخصی رسید که حل، حتی جزئی، مشکلات، ناراحتی روانی آنها را بهبود می بخشد.   منابع بیمار را شناسایی کنید این یک جنبه کلیدی برای شناخت اثربخشی فرد در زندگی روزمره است.برای اطلاعات از منابع دیگر گاهی اوقات لازم است اطلاعاتی از افراد دیگر، اعم از خانواده، دوستان یا سایر افراد حرفه ای به دست آورید.  

مرحله 2. توضیح درمان و عقلانیت آن

  هنگامی که خودمان را در مورد سودمندی درمان حل مسئله در این بیمار خاص متقاعد کردیم، مراحل بعدی عبارتند از:   وضعیت بیمار را تعریف کنید. باید علائم بیمار را خلاصه کنیم و آن را به عنوان یک اختلال روانی مانند اضطراب، افسردگی یا اختلال سازگاری تعریف کنیم. همچنین باید برخی از مشکلات اصلی بیمار را به اختصار بیان کنیم.   ارتباط بین مشکلات و علائم عاطفی را بپذیرید. بیمار باید درک کند که علائم روانی او پاسخی به مشکلات اوست. بنابراین، اگر می‌توانستیم مشکلات را با مهارت بیشتری مدیریت کنیم، می‌توانیم علائم را کاهش دهیم. در بیماران جسمانی، گاهی اوقات استفاده از تکنیک‌های خاص مانند بازیابی ضروری است .   اساس درمان حل مسئله را توضیح دهید . برای این کار می توان اهداف کلی این درمان را که در ابتدا ذکر کردیم خلاصه کرد. بدون تشویق انتظارات غیرواقع بینانه، بیمار باید با ارائه کمی خوش بینی در مورد مدیریت موقعیت خود انگیزه داشته باشد.  

مرحله 3. شفاف سازی و تعریف مسائل

  در این قسمت 2 مرحله وجود دارد:   1 . مشکلات را به طور واضح و مشخص فهرست کنید. لیستی از مشکلات باید تهیه شود. در این زمان راحت است که هر مشکل را بر اساس سؤالات زیر به طور خاص تعریف کنیم:
  • مشکل چیه؟
  • چه زمانی اتفاق می افتد؟
  • کجا اتفاق می افتد؟
  • چه کسی درگیر است؟
  2 . مشکلات پیچیده را به بخش های کوچکتر و قابل کنترل تر تقسیم کنید. بیماران به طور کلی چندین مشکل مرتبط را نشان می دهند. پزشک و بیمار باید آنها را به دقت بررسی کنند و یک یا دو مورد را برای رسیدگی در ابتدا انتخاب کنند. گاهی اوقات مشکلات توسط بیماران به راحتی قابل شناسایی نیستند. در این موارد استفاده از دو استراتژی توصیه می شود: از او بپرسید که در مورد هر اتفاقی که برایش می افتد چه چیزی را بیشتر دوست ندارد. از شما بخواهد وضعیت اخیری را که در آن احساس بدی داشتید توصیف کنید.  

مرحله 4. انتخاب اهداف قابل دستیابی

  پس از روشن شدن و تعریف مشکلات، گام بعدی انتخاب یک یا دو هدف قابل دستیابی است. برای انجام این انتخاب، مهم است که رابطه بین منابع بیمار و موانعی که پیش می آید در نظر گرفته شود. انتخاب معمولاً بر اساس مشکلی است که در دسترس بودن از نظر درمانگر مهم ترین است. لازم است که بیمار از همان ابتدا احساس عزت نفس و اثربخشی داشته باشد. به همین دلیل است که ما باید وظایف قابل دسترس را از جلسه اول شناسایی کنیم، اگرچه اهداف میان مدت و بلند مدت را می توان از جلسه سوم تعیین کرد.   هدف نباید توسط درمانگر تحمیل شود، بلکه باید با سبک سقراطی، بیمار را با امکانات محدود موفقیت اهدافی که ما آن را دست نیافتنی می دانیم مواجه کرد.  

مرحله 5. ایجاد راه حل

  هنگامی که یک هدف قابل دستیابی به طور متقابل انتخاب شد، از بیمار خواسته می‌شود تا راه‌حل‌های زیادی را که می‌تواند فکر می‌کند تولید کند. هیچ کدام را نباید در این زمان رد کرد یا پیش داوری کرد، مهم نیست که چقدر غیرقابل قبول به نظر می رسد.   تولید راه حل ها سه قانون اساسی را برجسته می کند: اصل کمیت: هرچه راه‌حل‌های جایگزین بیشتر تولید شود، ایده‌های با کیفیت خوب بیشتری وجود خواهد داشت. اصل تنوع: هرچه تنوع ایده ها بیشتر باشد، کیفیت آنها بهتر است. از این نظر، توصیه می‌شود که فهرست را ارزیابی کرده و بررسی کنید که آیا استراتژی‌های مختلف ارائه شده‌اند یا خیر. برای این کار، باید افراطی ترین و پوچ ترین راه حل ها را به عنوان یک نقطه مرجع افراطی در نظر گرفت. از سوی دیگر، راه حل ها را می توان به طور مستقل ترکیب یا توسعه داد. اصل تأخیر قضاوت: از تخیل برای تولید راه حل ها (مرحله 5) و قضاوت برای انتخاب آنها (مرحله 6) استفاده می شود، اما تخیل و قضاوت یکدیگر را مهار می کنند. بنابراین، ابتدا باید تخیل خود را تمرین کنید و بعد قضاوت خود را.  

مرحله 6. انتخاب راه حل ترجیحی

  برای انتخاب، بیمار باید لیستی از جوانب مثبت و منفی برای هر یک از راه حل های بالقوه تهیه کند. توصیه به فرد برای انجام این کار در خانه مفید است. هر جنبه مثبت یا منفی را می توان در مقیاس 0 تا 10 نمره داد.   جایگزین دیگر، برای هر راه حل، ارزیابی سه جنبه است:   درجه حل تعارض، زیرا برخی از راه حل ها تنها می توانند تا حدی آن را حل کنند. درجه ای از رضایت عمومی، عاطفی و اجتماعی که به دست می آوریم. این جنبه مستقل از حل تعارض است. نسبت هزینه به فایده: هزینه شامل زمان و تلاش است، در حالی که منفعت به میزان رضایت عمومی اشاره دارد که ما به دست می آوریم. پس از نهایی شدن فهرست، راه حل ترجیحی باید انتخاب شود، که راه حلی است که به بهترین وجه با اهداف انتخاب شده مطابقت دارد و کمترین آسیب های فردی و اجتماعی را ایجاد می کند. این معمولاً سخت ترین مرحله برای انجام به تنهایی است. برخی از بیماران بی‌وقفه در مورد گزینه‌های مختلف نشخوار می‌کنند بدون اینکه در نهایت در مورد یکی تصمیم بگیرند.  

مرحله 7. راه حل انتخاب شده را، عملی کنید

  مهم است که در این مرحله عجله نکنید زیرا ممکن است بیمار اعتماد لازم برای انجام یک راه حل را نداشته باشد. مراحل لازم برای توسعه آن باید به چند مرحله کوچک تقسیم شود که در دسترس بیمار باشد. هر توصیه باید بسیار خاص باشد.  

مرحله 8. ارزیابی

  در ابتدای هر جلسه، از جلسه دوم، پیشرفت بیمار باید به طور سیستماتیک بر اساس تکالیف درسی ارزیابی شود. این مهم است زیرا در صورت عدم بررسی، بیمار آنها را بی اهمیت می داند و ثابت شده است که آنها موثرترین عنصر در این تکنیک هستند.   هر پیشرفتی هر چقدر هم که کوچک باشد باید برجسته شود و همیشه به دنبال عوامل مثبت بود. بیمار معمولاً عزت نفس پایینی دارد، با دیدگاهی منفی نسبت به هر کاری که انجام می دهد و سوگیری شناختی «همه یا هیچ» دارد. یعنی اگر همه چیزهایی را که سفارش داده اید به طور کامل انجام نداده باشید، حتی اگر درصد بالایی از کار را انجام داده باشید، کاملاً شکست خورده است.   https://www.drshirinvalizadeh.com/%d9%85%d9%87%d8%a7%d8%b1%d8%aa-%d8%ad%d9%84-%d9%85%d8%b3%d8%a6%d9%84%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3-%db%8c%da%a9-%d8%a7%d8%b5%d9%84-%d9%85%d9%87%d9%85-%d8%af%d8%b1-%d9%87%d9%86/?feed_id=2037&_unique_id=658813bae2b80

استخدام پرستار سالمند: راهنمای کامل انتخاب بهترین مراقب برای عزیزان شما

  با افزایش سن، بسیاری از سالمندان به مراقبت و توجه بیشتری نیاز دارند. در این میان، استخدام پرستار سالمند یکی از بهترین گزینه‌ها برای کمک ب...